lördag 29 november 2014

بزن بزن نزن بزن





روشی که ملا همه ر ا سر کار گذاشت را بخوانید

زمان شاه

در زمان شاه در محرم مداح در بلند گو فریاد می زد و می گفت یا ابوالفضل و همه حاضرین سینه زنان و زنجیر زنان می گفتند

بزن

و همزمان که می گفتند بزن با زنجیر و مشت و لگد به جان خود می افتادند و بر سر خود چاقو کشی می کردند و خود را می زدند و خود را تنبیه می کردند

 زمان ملا

در زمان ملا در محرم مداح در بلندگو فریاد می زند و می گوید یا ابوالفضل و همه حاضرین سینه زنان و زنجیر زنان می گویند

نزن

و همزمان که می گویند نزن با زنجیر و مشت و لگد به جان خود می افتند و بر سر خود چاقو کشی می کنند و خود را می زنند و خود را تنبیه می کنند

ملا هم که همه را سر کار گذاشته خود را نمی زده و نمی زند و بر سر و کله خود چاقو کشی نمی کند و به این امت نادان هم می خندد

و در پایان عبادت به روش جنایت بر خود ملا می گوید عذا شما قبول باشد و الله از شما مومنین راه حق و حقیقت راضی شده تا باشد که محرمی و چاقوکشی و کتک کاری دیگر  بر خود که در آینده انجام شود که الله از شما بار دیگر راضی شود

 

 

از مدرسه که آمدم بیرون یکباره ملا را دیدم و سریع فرارکنان بر گشتم رفتم توی مدرسه

حالا از توی مدرسه این نامه را برای شما نوشتم



 

fredag 28 november 2014

ملا نمی داند از آن دنیا می گوید دانشگاهی می داند از تمام دنیا می گوید




ملا نادان ضد دانایی صراط ال تو


ملانادان ضد دانایی مردم در جستجوی بدنبال صراط المستقیم تو

ای مردم ملانادان ضد دانایی در صراط العقب   صراط المستقیم ندارد
 
 

ملا نادان ضد دانایی صراط ال دارد ولی من معلم مسیر دارم

مقدمه

آقا دوستم که با ملا نادان ضد دانایی در صراط المستقیم بود از ملای نادان ضد دانایی سوال کرد صراط المستقیم من چطور بود ملا نادان ضد دانایی جواب داد که چون صراط المستقیم عقب من برای صراط المستقیم جلوی تو خوب بود من احساس اش کردم که صراط المستقیم جلوی تو حرف نداشت

 

 

اثبات وجود صراط المستقیم از طریق صراط العقب ملا نادان ضد دانایی

 

این داستان صراط العقب گرد و صراط الچپ و صراط الراست و صراط المستقیم

روزی ملایی ضد دانایی شون شونی ای از من خواست که به نزدش بروم

و ملا ضد دانایی شون شونی اصرار کرد که در رفتنم به نزد او رفتنم در صراط المستقیم انجام شود یعنی ملا ضد دانایی از من خواست که در صراط المستقیم به نزد ملا نادان بروم

تصمیم را گرفتم و شروع کردم در صراط المستقیم برای رفتن به نزد ملا نادان  ضد دانایی شون شونی و حرکت کردم

ابتدا از اتاق خانه ام در صراط المستقیم به حال خانه ام رفتم

از حال خانه ام در صراط المستقیم به در خانه ام رفتم

و از در خانه ام در صراط المستقیم راهم را ادامه دادم

فاصله ای در صراط المستقیم پیش رفتم و در صراط المستقیم به فاصله جلوتر رسیدم و  وقتی در فاصله جلوتر در صراط المستقیم بودم از سمت صراط الچپ صدای احوالپرسی شنیدم

چون آن صدای احوالپرسی از سمت صراط الچپ بود من به آن احوالپرسی منحرف از خط صراط اللمستقیم گوش نکردم

اما چون جهت دهنم در سمت صراط المستقیم جلویم بود به سمت صرط المستقیم جلوی خود جواب دادم

و در ادامه رفتنم را در صراط المستقیم ادامه دادم و در حین رفتن در صراط المستقیم از سمت صراط الراست جلویم مردمانی داشتند از درختان میوه می کندند و آنها در صراط الراست من کار می کردند و چون من فقط صراط المستقیم جلویم را می دیدم آنها را در صراط ال غیر مستقیم در سمت صراط الراستم را ندیدم

راه خود را ادامه دادم در مسیر صراط المستقیم جلویم به یک درخت برخورد کردم از پایین درخت در صراط المستقیم به سمت الصرات المستقیم به بالای درخت رسیدم و از سمت صراط المستقیم بالای درخت در جهت دیگر درخت به سمت صراط المستقیم پایین درخت بر روی صراط المستقیم زمین رسیدم

وقتی در مسیر صراط المستقیم اول درخت بالا می رفتم و در صراطالمستقیم طرف دیگر درخت به پایین می آمدم در حین  صراط المستقیم البالا رفتن و صراطالمستقیم الپایین آمدن از درخت کلی میوه کنده بودم و در حین رفتن در صراط المستقیم های بعدی میوه ها را در جهت صراط المستقیم دهنم می خوردم

و وقتی که در صراط المستقیم زمین رسیده بودم باز در ادامه در صراطالمستقیم راهم را ادامه داده بودم و رسیدم به منزل دوست پسر ملا نادان ضد دانایی شون شونی و ان انی اما وقتی من در صراط المستقیم می رفتم منزل دوست پسر ملا ضد دانایی شون شونی قد قدکی در سمت صراط الراست من بود و چون آن منزل در صراط الراست من بود من در حین پیمودن در صراط المستقیم نتوانستم آن منزل دوست پسر ملا کون کونی هوش هوشی را ببینم

و راهم را در صراط المستقیم های بسیار ادامه دادم تا در صراط المستقیم جلویم به اسبی بر خورد کردم که آن اسب در صراط المستقیم جلویم بود و آن اسب در صراط ال خود از جای خود تکان نمی خورد و من در صراط المستقیم از اسب بالا رفتم و اسب دوید و رفت چون در دنیای اسب ها آخوند وجود نداشت و ندارد اسب می توانست به هر الصراطی برود و من هم در صراطالمستقیم خود بر اسب سوار بودم

و اسب در تمام صراط الها از جمله صراط الهای راست و الصراط اهای چپ و اصراط الهای جلو می رفت تا آنکه من از صراط الپشت اسب به صراط الزمین در صراط الپایین افتادم

از زمین بلند شدم و دوباره شروع کردم به رفتن در صراط المستقیم یکباره متوجه شدم که در حین رفتنم در صراط المستقیم در  وسط باند صراط المستقیم هواپیما می روم

نه اشتباه کردم چونکه من در حین رفتن در صراط المستقیم نمی توانستم صراط الچپ و صراط الراست  خود را ببینم نمی دانستم که در صراط الباند هواپیما قرار دارم

به این علت اگر در دنیا ما صراط الچپ و صراط الراست و صراط العقب و صراط الجلو نداشته باشیم نمی دانیم که در کجای صراط الها قرار داریم به این علت من نمی دانستم که در صراط الباند هواپیما قرار دارم

اما هواپیما بر روی زمین در جلویم در صراط المستقیم حرکت می کرد ولی باز من در ادامه صراط المستقیم خود به سمت صراط المستقیم جلویم در حرکت رفتم و رسیدم به گاراژ تعمیراتی ماشینها و سمت صراط العقب عقب ماشینی در سمت صراط المستقیم جلویم بود و من در صراط المستقیم از صراط العقب ماشین بالا رفتم و چون در دنیای ماشین ها آخوند وجود نداشت  و ندارد ماشین می توانست به هر طرفی برود و من در صراط المستقیم خود بر عقب ماشین سوار بودم و ماشین یکباره در صراط الجلوی خود حرکت کرد و مرا به تمام صراط الها برد تا در پشت چراغ راهنمایی که در صراط الجلویمان بود ایستاد

و من هم در صراط المستقیم از صراط العقب ماشین ابتدا به صراط السقف ماشین رفتم و از صراط السقف ماشین در صراط المستقیم خود به روی صراط الکاپوت ماشین در صراط الجلوی ماشین رسیدم و در ادامه در صراط المستقیم از صراط الکاپوت ماشین به صراط الزمین جلویم و در ادامه صراطالمستقیم رفتم 

و چراغ راهنمایی در جلوی صراط المستقیم من و صراط المستقیم ماشین زرد شد و من راه خود را در صراط المستقیم ادامه دادم و در ادامه در صراط المستقیم رفتم تا رسیدم به صراط الخانه الملای ضد دانایی

اما چون صراط الخانه الملای نادان ضد علم و دانایی در صراط الچپ من بود و چون من فقط در صراط المستقیم به صراط الجلوی خود نگاه می کردم و در صراط المستقیم می رفتم نتوانستم صراط الخانه البیت الملانادان ضد دانایی را ببینم و راهم را ادامه دادم یکباره صدای داد و فریاد شنیدم که این صدا از بیرون سمت صراط الچپ من بود که ملای ضد دانایی صراط الفریاد می زد و با فریاد به من می گفت به کدام صراط می روی و در ادامه ملا فریاد می زد و می گفت الصراط البیت الصراط المن اینجا است بیا به سمت صراط الچپ و من هم در صراط المستقیم به صراط السمت جلویم فریاد زدم من فقط در صراط المستقیم می روم تا صواب بسیار کنم و سر انجام در صراط المستقیم به بهشت نزد کس های الطراط البهشتی بروم و کس های بهشتی بکنم و صراط الشراب ناب بخورم تا مست شوم

الملا ضد دانایی از سمت صراط الچپ باز فریاد زد و گفت تو چه می گویی صراط ال چه است که می گویی بیا بیا به نزد من و من خودم را آماده کردم بیا تجاوزم کن

و من در صراط المستقیم به طرف جلوی خود فریاد زدم که الملای نادان ضد دانایی نمی شود چون الملاهای الجهنمی به مردم یاد دادند که

نه صراط الچپ و نه صراط الراست فقط صراطالمستقیم حق است و صواب دارد و صراط العقب هم فقط برای ملا در عقب دنیا است چون ملا ضد دانایی از عقب خود در عقب دنیا ملا در درون عالم است

ملا نادان ضد دانایی ذر زد و گفت نه منظور از صراط الهایی که ما گفتیم صراط ال آمدن به صراط البیت الخانه من نیست

و ملا ضد دانایی گفت که صراط ال چیز دیگری است گفتم نه ملا نادان ضد دانایی براستی و درستی در تمامی دنیا در هر چیزی و همه چیزها همه در خود و بیرون خود تمام صراط الها را شامل می شوند و در بر می گیرند

و همه چیز در دنیا در صراط الها قرار دارند یعنی همه چیزها در دنیا ازصراط الهای صراط العقب و صراط الجلو و صراط الچپ و صراط الراست در درون و بیرون خود درست شدند

و من گول الملای نادان ضد دانایی را نمی خورم و فقط در صراط المستقیمی که ملاهای نادان ضد دانایی به دروغ و از روی جهل و نادانی می گوید می روم

فریاد مزخرفات ملانادان ضد دانایی را گوش نکردم و به راهم در صراط المستقیم خودم ادامه دادم و در ادامه راهم در صراط المستقیم یک دور به دور زمین چرخیدم

با خاطرات و اتفاقات زیادی روبرو شدم و مسائل و اتفاقات زیادی پیش آمد که تجربه و دانایی مرا بسیار کرد تا از شر دروغها و جهل و نادانی ملاهای نادان ضد دانایی راحت شوم همینطور که در صراط المستقیم فکر می کردم و در صراط المستقیم می رفتم به جایی در صراط المستقیم رسیدم که جلویم خودکار و کاغذ قرار داشت و بر روی کاغذ نوشته شده بود مدرسه و دانشکاه و من بر روی آن کاغذ درستی ها و تجربیات علمی ام را نوشتم تا ملای نادان ضد دانایی را برای شما افشا کردم

و ملای نادان ضد دانایی دوید و آمد به نزدم و به من گفت من حاضرم و من به ملا نادان ضد دانایی اینگونه گفتم

ای ملای نادان ضد دانایی برای چه تو حاضری ملا نادان در جواب گفت که در پیامم به تو برایت گفتم

گفتم آها ملای نادان ضد دانایی آن نوشته را که برای من نوشتی تو مرا با دیگری اشتباه گرفتی و من حرف زدن خود را در صراط المستقیم برای ملا در صراط الچپ که به صراط الراست رفته بود ادامه دادم و من به صدای ملا نادان ضد دانایی در صراط الچپ و صراط الراست گوش نمی کردم تا گناهای ملا نادان ضد دانایی به گردن من نیافتد و در صراط المستقیم گفتم ای ملای نادان

آنچه که در صراط البد برایم خصوصی نوشتی آن نوشته را برای مردم می نویسم تا ملایان نادان ضد دانایی در صراط الغیر المستقیم را برای مردم افشا کنم که همه بدانند

 در افشای ملا نادان ضد دانایی برای مردم می نویسم ای مردم ملا نادان ضد دانایی در نامه نگاری خصوصی که من و او در ظرف چند هفته گذشته داشتیم ملای نادان ضد دانایی برایم در جواب اینگونه نوشت که همانگونه ملا نادان در جواب برایم نوشت را برایتان می نویسم

ملای نادان ضد دانایی برایم نوشت که       کاش زودتر میدونستم که به شنیدن این حرفها معتادی و علاقه مندی

اما من طی این نامه به ملای نادان ضد دانایی یادآوری دوباره می کنم که

ای ملای نادان ضد دانایی تو در مورد من اشتباه کردی یعنی تو مرا به اشتباه به جای دوستم گرفتی

و سر انجام در صراط الچپ ها و صراط الراست ها و صراط المستقیم ها بدون هر چه ملا ضد دانایی به خانه ام برگشتم

چون مسئله و مشکل ملا ضد دانایی مسئله و مشکل من نبود و نیست به این خاطر نوشتم تا همه بدانند تا ملاهای نادان ضد دانایی نزد همه افشا شوند

ما می دانیم که دنیا خود در تمامی صراط الها است و وقتی که دنیا در تمام صراط الها است باید آفریدگار هم در تمامی صراط الها بر دنیای خود باشد تا کنترول بر دنیای خود داشته باشد به این علت دنیا خود در تمام صراط الهای خود قرار دارد حالا چه برسد به من و من هم به خواست دنیا در درون دنیا و نیاز خودم باید در درون خودم و در بیرون خودم در تمامی صراط الها باشم وگرنه نمی توانم وجود داشته باشم

من مشکل گشاه خودم هستم

و برای ملت هم هرکسی خود مشکل گشاه خود است

چون هرکسی عین من و تو کله دارد

اگر در صراط المستقیم در جلوی خودت از طرف ملای نادان ضد دانایی در خطر باشی باید جهت عکس صراط المستقیم یعنی صراط المستقیم العکس را انتخاب کنی تا از شر هر چه ملا نادان ضد دانایی شر آفرین نکبت در صراط العقب ها و صراط الچپ ها و صراط الراست ها و صراط المستقیم ها راحت شوی

من که خودم را از شر هر چه ملاهای نادان ضد دانایی نکبت رها کردم

رهایی شما هم به سعی خودتان می باشد

از من انتظار نداشته باشید

چون من یک کله دارم برای خودم

و شما هم هر کدام یک کله دارید برای خودتان

پس مسئله شما مسئله من نیست

و مسئله من مسئله شما نیست

ولی می توانیم با هم صحبت و راهنمایی داشته باشیم

پایدار و استوار باشید

 

در این داستان من اصلا حرف ملا نادان ضد دانایی را نمی شنیدم چون اصلا معلوم نبود که ملا نادان ضد دانایی در کدام صراط ال بود یعنی ملا نادان ضد دانایی مناسب صراط المستقیم و مناسب صراط الچپ و مناسب صراط الراست نبود

بلکه ملا نادان ضد دانایی فقط در صراط العقبی بود

چون ملا نادان ضد دانایی فقط یک صراط ال دارد آنهم صراط العقب اش است

من هم که برای خود در دنیا در تمانی صراط ها به جز صراط العقب پرسه می زدم و تفریح می کردم در حال رفتن بودم که یکباره ملا نادان ضد دانایی در صراط العقبش پرید جلویم و من هم گفتم ملای نادان ضد دانایی خر خودتی  چون در بی صراطی ات  در صراط الچپ و در صراط الراست و صراط المستقیم ها جور و مناسب نیستی به این خاطر ملاهای نادان ضد دانایی شما فقط مناسب صراط العقبی اتان هستید

من عینا جمله و دعوتی را که ملا نادان برایم نوشته بود را برای شما می نویسم تا ملا افشا شود

کاش زودتر می دونستم به شنیدن این حرفها معتادی و علاقه مندی

یعنی ملای نادان ضد دانایی  از من خواست و مرا دعوت کرد که من به او تجاوز کنم  

و اینگونه هم می شود گفت که بر داشت صحی در مورد نوشته ملای نادان ضد دانایی یعنی ملا نادان در این نامه از مردانگی من خواستگاری کرد که مردانگی من به او تجاوز کند

و در ادامه باز من راهم را ادامه دادم همینطور که داشتم می رفتم یک باره ملا نادان ضد دانایی دوزاری از صراط العقب اش در صراط الجلوی من در آمد خواست که دخول شود من از صراط الجلویم یکباره به ملا نادان ضد دانایی در صراط العقب اش فریاد بلند و محکم زدم و ملا نادان ضد دانایی یکباره از صراط المستقیم مسیر من به سمت صراط الچپ پرید و من هم ناچاران از تمام صراط های الراست گذشتم بعد هم از صراط های الچپ گذشتم و بعد اش هم از صراط های المستقیم گذشتم و اینگونه در دنیا پرسه می زنم

و ملای نادان هم در صراط العقب اش به جمع دنیای صراط العقبی ها رفت و در صراط العقب اش در دنیا پرسه می زند

و من هم از دخول صراط المستقیم خودم به صراط العقب ملا نادان ضد دانایی نکبت رها شدم

 

یاد آوری می کنم که در موقع حرکت در مسیر صراط المستقیم کاغذی در جلویم در صراط المستقیم من قرار گرفته بود که بر روی آن کاغذ نوشته شده بود مدرسه دانشگاه و من این داستان تحلیلی تجربی را برای شما بر روی آن کاغذ به خط در آوردم و اکنون که مدرسه ام کامل شد از مدرسه خارج می شوم و در تجربه آنچه که در مدرسه آموختم با ملایان نادان ضد دانایی مبارزه می کنم

و در شروع این مبارزه می گویم ملایان نادان ضد دانایی صراط العقبی ذکی

حالا که این داستانم را تا آخر نوشتم این داستان را تقدیم شما می کنم چون شما به ملا نادان ضد دانایی رای آری دادید

و من هم همزمان بعد از تقدیم این داستان نفرت به خودتان مبارزه با ملایان نادان ضد دانایی را در جهت برقراری عزت و تکامل و شکوفایی را شروع می کنم

به این جهت محتوای این داستان من تشریح راز تداوم وجود و بقای دنیا است

یعنی دنیا بدون مبارزه وجود نخواهد داشت

سوال دارم

اگر گفتید ملایان نادان ضد دانایی دوزاری در نرخش دوزار برای چه است

الصراط العقب در صراط الکونش است

پس ملایان نادان ضد دانایی که دائما می گوید که همه در صراط المستقیم به سمت ملایان نادان ضد دانایی بیایید یعنی در صراط المستقیم همه به سمت صراط العقب ملا در صراط العقب ملا بروند و چون در توضیحات ثابت شده که ملا بر عکس همه غیر ملایان هستند اگر همه به صراط المستقیم بروند ملا به صراط العقب از صراط العقب اش به سوی همه دیگران در صراط المستقیم هایشان می روند

ای ی ی ی ی ی ی ی ی ی بنازم م م م م م م به این ن ن ن ن ن  اشتها ها ها ها ها ها ها ها ها ها ها های ی ی ی ی ی ی ی

ملا کون کونی  و  ان انی   و شون شونی

 

با تشکر از یاری دهندگان در نوشتن این داستان واقعی

توضیح دهنده مردم و اجتماع

منبع  مردم و اجتماع

درد اجتماعی در بدی که نسبت بد در وجود خودتان مسبب اش شد و شما بدی را با انتخاب رای آری تایید کردید و بدی را حکومت قرار دادید

خوبی های اجتماعی بوسیله درد اجتماعی از جامعه محروم شده

 

 

 بچه مدرسه ای

 

 

 

توضیح ملا ضد دانایی را در صراط العقب مستجاب شوی گذاشتم چه است

خطاب به شما ملاهای ضد دانایی آیا می دانید که دنیا چند صراط دارد

چون تمام دنیا از ریز و بزرگ همه حتی درون تو و من همه و همه از کرویات درست شده و شده اند و درست شدیم

و بدینجهت صراط ال های دنیا بسیار است که من مختصر در ادامه می نویسم

صراط البالا – صراط الپایین – صراط الجلو – صراط العقب – صراط الچپ – صراط الراست – صراط البالا چپ – صراط البالا راست – صراط الپایین چپ – صراط الپایین راست – صراط الپایین جلو – صراط الپایین عقب – صراط ال بین بالا چپ – صراط البین بالا راست – صراط اراست مایل به چپ – صراط الچپ مایل به راست – صراط الراست مایل به راست – صراط الراست مایل به چپ – صراط العقب مایل به بغل راست – صراط العقب مایل به بغل چپ – صراط الچپ مایل به عقب -  صراط العقب مایل به جلو – صراط الراست مایل به عقب – صراط الراست مایل به جلو -  و همینطور ادامه دهید یعنی به عنوان مثال در میزانهای مثلا صراط العقب کمی مایل به صراط الجلو یا صراط العقب کمی مایل به صراط الچپ  می توانید همینگونه بنویسید و ادامه بدهید یعنی در هر میزان نسبت به میزان بعدی میزان بین جدید را اضافه کنید و ادامه دهید تا به نقطه بین میزانهای بعلاوه منهای صفر و عکس آن میزان های منهای بعلاوه صفر برسید در اینجا باز این میزان بعلاوه و منهای  صفر و منهای بعلاوه تجزیه می شود و به خود میزانهای بعلاوه صفر و منهای صفر جدا از هم می رسید که باز هر کدام از این میزانها در درون خود به دو میزان بعلاوه صفر و منهای صفر یا بر عکس می شوند که این روش همینطور ادامه پیدا می کند که ما تمامی وجود دنیا را که  میزانهای دنیا را تشکیل می دهد و تمامی خود دنیا است را آفریدگار می نامیم

پس ملا در کجا بدنبال صراط المستقیم یا صراط الراست می گردی   

مگر اینکه به دنبال صراط المستقیمی که کیر و کس می شود اشاره کردی و منظور گرفتی

ای مردم حالا می دانید که صراط المستقیم ملایی چه است بروید بر ملا صراط المستقیم نشان دهید و صراط المستقیم اتان را در صراط العقب ملا فرو کنید که این منظور ملا است

باشد ت ملا

آره باشدت ملا

 

ملا بدان که ما از اتم های کروی درست شدیم

پس اگر ما کره ای داشته باشیم

و اگر پیرامون کره را تقصیم کنیم ما می توانیم

این کره را در بسیاری نسبتهای کوچک داشته باشیم

یعنی نمی توانیم فقط 360 تقصیم داشته باشیم

بلکه به میزان غیر قابل ذکر می توانیم در پیرامون کره در میزانهای حتی کوچکتر از اتمها و ذرات تشکیل دهنده دور کره ما تقصیمات داشته باشیم

حالا اگر از وسط کره به این تقصیمات پیرامون برویم ما در بی اندازه میزانها در صراط الها می توانیم برویم پس صراط الها در دنیا اندازه ندارند که توانست دنیا بشود اگر تعداد صراط الها اندازه داشت که دنیا نمی شد پس ملای ابنه ای ناتوان چه جوری و کدام صراط را صراط المستقیم می دانی

ملا نمی شود که صراط المستقیم فقط به آن شکلی که تو در خیالاتت در نادانی ات درست اش کردی بشود

چون دنیا تمام صراط ها است اگر نباشد که دنیایی نخواهد بود

پس ملا صراط المستقیم تو باطل است اما صراط المستقیم های دنیا صادق است

پس ملا اگر می خواهی باشی باید در درون و بیرونت تمام صراط الهای دنیا باشد وگرنه  ای ملا نمی توانی وجود داشته باشی

چون ملا می طلبد تصمیم گرفتم که از حالا به بعد ملا را فقط در صراط العقب که آرزویش است می گذارم

و بقیه دنیا را در صراط الجلویشان قرار می دهم

تا معادله ملا و غیر ملا به نتیجه برسد

و در اینجا که رسیدم نام صراط که غلط ملایی است و صحت ندارد را باطل می کنم و نام مناسب اش را که مسیرها نام دارد را جایگزین می کنم

تا بر لبان آفریدگار لبخند بیافتد

 

چون نیکویی پسند همه است نیکو باشید

 

دیو

 

 

 

 ملای نادان ضد دانایی از صراط ال بیشتر برایت می نویسم تا کله نادانت صوت بکشد

ملا نادان مثلا اگر در مسیر بعلاوه منهای صفر یا برعکس در مسیر  منهای بعلاوه صفر می روی و تا اندازه ای رفتی اگر آن اندازه در رفتنت مثلا  در میزان بعلاوه یا مثبت باشد در مسیر رفتنت در هر نقطه ای که قرار گرفتی می توانی در آن نقطه دلخواهت نقطه بعلاوه منهای صفر یا منهای بعلاوه صفر جدید را در آن مکان بنا کنی و دوباره در استمرار می توانی به این گونه در ادامه در تکرار عمل کنی

پس در یک کره در نسبت فاصله تمام دنیا در هر نقطه ای ما می توانیم شروع بعلاوه منهای صفر یا منهای بعلاوه صفر داشته باشیم و می شود هم این بعلاوه منهای صفر و منهای بعلاوه صفر در هر طرف و در هر جهت باشد یعنی یا در جهت جلو یا یا در جهت عقب یا در جهت راست یا در جهت چپ یا جهت بالا یا در جهت  پایین و همینطور ادامه بده در نتیجه ما می توانیم در دنیا به غلط صراط الها و بدرستی مسیرها مختلف داشته باشیم  

پس این دنیا قانون ثابت تنها یکبار بعلاوه منها یا منها بعلاوه نیست بلکه می تواند میزان تغییرات به اندازه تمامی رفت و برگشت های بی پایان در درون تقصیمات بی پایان دنیا باشد یعنی تکرارها می تواند بدون محدودیت در تکرارها غیر مشابه باشد

خاطرت باشد که اگر این مثال را به شکل یک کره یک کره فرض کنیم این کره بدون تمام محدودیت ها در رفت ها و برگشت ها یا برگشت ها و رفت ها یا بدون پایان ها و شروع ها یا شروع ها و پایان ها معادله بی پایان است بدینگونه ما هم به مانند تمامی قطعات دیگر در داخل این دنیا ساخت مدارات درون این دنیا شدیم یعنی اگر چه ما آدمیم اما در درون دنیا برای دنیا ما در شکل الکترسیته قرار داریم که در مدارات دنیا ما مدارات درون دنیا برای خود دنیا هستیم  

حالا ملای نادان ضد دانایی بد است که هیچ نمی فهمی اگر می فهمیدی بلایی نمی شدی که طاعون بر جان مردم بشوی

 

باشد که مدرسه افزون باشد و این مدرسه در عقل خانه داشته باشد

دیو

 

 

ملا غلط کردی که در بدی گفتی صراط الها

و من غلط تو ملا را حذف می کنم و درست اش را جایگزین می کنم

پس در نیکویی در ادامه بخوان مسیر و مسیر ها

نحوه بوجود آمدن مسیرها در دنیا

در مسیر ها در دنیا مسیر های بین وجود دارد

و در بین مسیرهای بین و مسیرهای قبلی و بعدی باز مسیرهای بین آنها وجود دارد

و همینطور ادامه می دهیم که در نسبت مسیرهای قبلی و بعدی باز مسیرهای بین وجود دارد

و همینطور ادامه دهیم باز مسیر های جدید داریم

و در هر یک از مسیرها که در تعداد اندازه ندارد ما می توانیم در ادامه در هر مسیری ساکن شویم و عین چهار راها که بالا و پایین هم داشته باشند دوباره از آن نقطه سکون در تعداد بسیار و بی حد و اندازه تقصیمات جدید می توانیم مسیری دیگر را در ادامه بوجود بیاوریم پس در هر کجای دنیا که باشیم ما می توانیم در بی اندازگی ها مسیرهای مختلف در مسیرهای ساخته شده بعدی به هر طرف در دنیا برویم

به این خاطر است که در طبیعت در دنیا در هر نقطه متمرکز در ابتدای استارت امان در دنیا ما در نقطه شروع حرکت بر روی اتمی در شروع قرار داریم که در ادامه از اتمی به اتم بعدی می رویم و به خاصیت اتم که اتم کروی است به خاطر کروی بودن اتم ها ما میزان بسیاری مسیرها ی بی پایان را داریم

پس ای ملا صراط ال تو دیگر بدرد نمی خورد بیاندازش دور

 چون در عمل ملا نادان در نادانی ذر زد و مزخرف گفت

من این صراط ال نادرست ملا ضد دانایی را می فشارم و مچاله می کنم و می کوبانم به صورت ملا نادان ضد دانایی

 سپس در مسیرم می روم به نزد دانش آموزان

چون دنیا از مسیرها است ما دانش آموزان تمام مسیرهای دنیاییم

من نویسنده برای شما افشا کنم که

 

من همین حالا از مدرسه آمدم

 

دیو

 

 

برای اینکه ما وضعیت خودمان را نسبت به دیگران بدانیم من حاصل توضیحات ام را در بالا در پایین می نویسم

وقتی اهل دین صراط می گویند یعنی عرب در صراط به روش عربیت خود تلاش و کوشش و زندگی در بدی می کند

وقتی اهل علم مسیر می گویند یعنی ایرانی در مسیر به روش ایرانیت خود تلاش و کوشش و زندگی در نیکویی می کنند

چون درون دنیا در نسبت دو میزان عکس یکدیگراست که این دو نسبت در مدارشان به یکدیگر در میزان متغیر دوری و نزدیکی از وسط بین اشان در تغییرات به یکدیگر وصل هستند که سبب نسبتهای متغیر بد و نیکو می شود

که من چند مثال از این نسبت های عکس هم در یک مدار را برای شما می نویسم

در مثال نسبتهای عکس در ادامه زشتی  و زیبایی یا گرمی و سردی یا سنگین و سبک یا تند و کند یا بلند و کوتاه یا سفت و شل یا منفی و مثبت یا نیکو و بد

و ما می توانیم در نسبت پسندیده امان در میزان مناسب خوب  و رد بد یا در میزان نا پسندیده امان در میزان نا مناسب بد و رد خوب باشیم

به این علت دنیا به وجود رسید اگر فقط یک خاصیت بود که دنیا نمی شد

ملا در نسبت بدی ها در صراط الغلط است و مسیر نیکو را نمی پذیرد

اهل علم در نسبت خوبی ها در مسیر درست نیکو است و صراط بد را نمی پذیرد

حالا که ما نیکو و بد را شناختیم

باید در جایی که نیکویان هستند نیکویی حاکم باشد

و در جایی که بدی ها هستند بد حاکم باشد

و برای حل این مشکل عاقلان به عقل رجوع کنند

که دارایی عقل علمی می شود

و در گدایی عقل دینی می شود

یعنی هرچه در جای مناسب اش

یعنی از امروز ای آزادگان دیکتاتور و دیکتاتوری و دیکتاتورها را به خانه و جامعه خود راه ندیهید

که هم برای شما و هم برای آنان نامناسب می شود

 

در شروع اش چند مدرسه بود

حالا دیگر در زیادی نمی شود تعداد مدرسه ها را شمرد

حالا تعداد بچه مدرسه ای ها را بشمار

 

بچه مدرسه ای







درد دل من با شما


چرا من به تمام مسیرها در معنی فارسی یا به تمام صراط ال ها در معنی عربی می روم را در ادامه می نویسم

چون من هوشیارم و نیکویی که آزادی است را بر خود می خواهم به این علت من در دنیا در تمام صراط ال ها یا به فارسی بگویم در تمام مسیرهای ممکن لازم پرسه می زنم و برای این آزادی ام که در نیکویی است می جنگم

در واقع تعریف آزادی اینگونه می شود که چون در عمل ما وجود در تمامی صراط ال ها یا به فارسی بگویم در زیادی تمامی مسیر های ممکن بی شمار بودن را برای خود می خواهیم این در زیادی بودن مسیرهای ممکن را ما آزادی می نامیم

و من این آزادی را حق خودم می دانم و برایش می جنگم

یا به گونه دیگر می نویسم

چون من هوشیارم و نیکویی بر خود می خواهم من هر مسیری مناسب تر برای بدست آوردن بهتر و بیشتر نیکویی را برای خود انتخاب می کنم

و در زبان عربی ما وجود در تمامی صراط ال های ممکن و در فارسی وجود در تمامی مسیرها و تصمیمات بی شمار را آزادی می نامیم

و برای آزادی ها که حق خود می دانم با استبداد تک صراط الی یا تک مسیری می جنگم

و در مسیر زندگی ام آزادانه گام بر می دارم و همزمان در مسیر آزادانه گام بر داشتنم آزادانه فکر می کنم و بیشتر می آموزم و عمل می کنم

و هر چه بیشتر می آموزم از آن آموخته هایم گام های دانسته بعدی بیشتر بر می دارم

و هر چه آزادتر گام بر می دارم بیشتر آزادتر و آزاده تر می شوم

و شما هم خودتان به میل اتان چگونه باشید را آنطور که مناسبتان است بدون آزار به دیگران خود برای خودتان انتخاب کنید

یعنی مسئله من مسئله شما نیست

و مسئله شما مسئله من نیست

اما اگر مزاحم آزادی من شوید با مشت من تو دهنی می خورید

 

نمی شود یاد نگرفت اگر زنده ام و تلاش برای زندگی را می فهمم دانش است که در تجربه به من یاد داد که مکان آموختن و آموزش دانش را مدرسه می نامیم

 

بچه مدرسه ای