måndag 29 februari 2016

مازندران می درخشد



  را در ادامه می نویسمMaaztaap   Sovary  ترجمه لغت مازندرانی  

MAAZTAAP  SOVARYمازندران بهترین و به مانند درخشش نور است   

MAAZ     ,     TAAP    ,      SO     ,     VARY

MAAZ   ماز لغت مازندرانی است و به زبان فارسی یعنی مازندران    

TAAP         تاپ لغت قدیم مازندرانی از نژاد تپوریان است و به فارسی یعنی خیلی عالی

SO              سو لغت مازندرانی است و به زبان فارسی یعنی درخشیدن

VARY         واری لغت مازندرانی است و به زبان فارسی یعنی مانند

  مازندران بهترین و به مانند درخشش  نور استMAAZTAAP  SOVARY  و کل معنی

MAAZ  =  Maazandaran

TAAP   =   Top  , Behtarin

SO      =   Sosozande  , Miderakhshad

VARY    =   Shabih , Manand



lördag 27 februari 2016

اینگونه طلاب را بدانیم




حوزه ای علم را نمی فهمد
چراهای علمی را حوزه ای نمی داند
حوزه یعنی تربیت نادانی ها
حوزه ای فقط نقل قول داستانی دیگران را می خواند
بی مقامی حوزه ای از یادگیری نقل قولهای نادانی
حوزه مدرسه و دانشگاه دانایی نمی شود
از حوزه دانش آموز و دانشجو دانا نمی شود

از حوزه چه خبر

ملایی را می شناختم که با او شوخی می کردم و هر وقت او را می دیدم می گفتم حوزه چه خبر
مدتی گذشت و بعد از مدتی او را دیدم به او گفتم ملا چطوری حوزه ات در چه حال است
ملا با عصبانیت و پرخاش گفت با که صحبت می کنی
گفتم با تو ملا
ملا بر گشت و به من گفت می دانی کی هستم
گفتم ملای روزه خوان دوزاری و ادامه دادم و گفتم حوزه ات چه خبر است
ملا در آمد به من گفت قبلا این لباس روزه خوانی دوزاری بود و بر روی قبرها با دوزار قران می خواندم
بعد ملا ادامه داد و گفت خجالت بکش بدان که اکنون این لباس شخصیت های مملکتی است
من همینطور وا ماندم که این ملا چرا اینگونه است دیگر رفاقت و دوستی سرش نمی شود و نمی دانستم که ملا مقام مملکتی شده
و همینطور متعجب به ملا ذول زده بودم و فکر می کردم که یک وقت ملا مرا برای شوخی ام به دار نیاویزد
همینطور مات و مبعوت متعجب بودم که ملا ادامه داد و گفت اکنون این لباس شخصیت مملکتی است
و به من گفت از حالا به بعد باید شرم کنی و به من احترام اربابیتت را بگذاری
گفتم که ملا قبلا هم که مسجدی بودی ارباب خیلی ها بودی حتی ارباب داریوش خواننده و گوگوش خواننده هم بودی
بعد گفتم ملا حالا هم عین گذشته همان ارباب مردمی
ملا به من گفت ببند دهانت را می دانی که به شخصیت مملکتی توحین کردی می دانی که این توحین ات به ملا چقدر زندانی دارد
گفتم ملا از آن لباست پیداست که مقام مملکتی هستی و همینطور که می گفتم یکباره پا را گذاشتم به فرار و هرگز بعد از آن پشت سرم را ندیدم
از آن روز به بعد هر روز با دستهایم سرم را امتحان می کنم که آیا هنوز سرم بر تنم هست یا نه
شما چه نظری دارید به من بگویید که آیا هنوز بر سر من تحدیدی است یا نه من که گیچ شدم و باورم نمی شود که سرم بر تنم هست برای اطمینان من شما جوابم دهید
ویندی
رستمکلا جویبار مازندران
به مهرت به مهرم با هم مهربان باشیم
1379
مدرسه ای وچه




جنگ




من دیگر به جبهه جنگ نمی روم

چرا خمینی برادران و خواهرانم  را کشت و معلول کرد ما با کسی جنگ نداشتیم چرا خمینی دیگران را تحدید کرد تا با ما بجنگند اگر کسی با تو کار نداشته باشد تو دعوا نمی کنی اما اگر همانکس به تو توحین کند یا تحدید کند که به خانه ات حمله کند تو هم به خانه اش حمله می کنی و با او می جنگی اگر او تو را تحدید کند تو با او نجنگی تحدید کنده به خانه ات می آید و با تو می جنگد و اینگونه جنگ شد و خمینی خواهران و برادران ما را کشت و معلول کرد منتظر راهنمایی و جواب قانع کننده اتان هستم اگر مرا راهنمایی کنید متشکر می شوم من هم از روی ناچاری و اخراج از کار و نیش زبان مردم مدتی به جبهه رفتم اما نجنگیدم و گلوله ای هم شلیک نکردم و در حمله ها هم نبودم و به سربازانم دستور داده بودم که هرگز به سمت کسی گلوله شلیک نکنند ولی برای دفاع و محافظت از جانشان می توانستند که از اصلحه استفاده کنند اما طرف مقابل را نکشند و به آنها گفتم چون دیگران برایم در کمیته پرونده درست کردند من به اجبار به ارتش آمدم و چاره دیگری نداشتم و اینگونه فقط برای پول در آوردن در جبهه جنگ بودم تا خرج خودم کنم چون من اخراجی از کارم شده بودم و هیچ کجا به من کار نمی دادند و تحدید جانی می شدم و پدر و مادرم مرا از خانه بیرون انداخته بودند اما از شما عاقل تر از خودم سوال دارم که اگر یکبار در زمان خمینی اشتباه کردیم و جنگیدیم و به ناحق کشته و زخمی و فلج شدیم چرا باید اکنون دوباره خامنه ای جنگ بیافریند و شما را در سوریه و عراق و فلسطین و در سایر نقاط دنیا به کشتن دهد آیا این سپاهیان که کشته می شوند به مانند من از بیکاری و نداشتن شغل و اخراج از خانه پدر و مادری مجبور شدند سربازان خامنه ای و ملایان در سپاه و بسیج و ارتش شوند و اگر در جنگ دقت نمی کردم و مواظب جانم نبودم و بی گدار به آب می زدم اکنون من هم یا کشته شده بودم و یا در وضعیت بدی قرار داشتم و فدای چند ریال پول می شدم آخر به من می گویند سگ جان به این خاطر ملا نتوانست مرا در جبهه فدای چند ریال پول کند من در جبهه جنگ سربازان بسیاری داشتم که آنها هم در شرایط بیکاری و فقر مجبور شده بودند که به جبهه جنگ بروند و امروز نزد وجدانم راحتم که حتی یک گلوله هم به سمت کسی شلیک نکردم و هرگز هم برای آرزوهای مالیخولیایی ملا حتی یک گلوله هم به کسی شلیک نخواهم کرد آخر جنگ خمینی چه شد چشمانمان را باز کنیم و ببینیم که بعد از این همه کشته و فلج شدنها چگونه عراقی و ایرانی بر رخ یکدیگر بوسه می زنند و به ریش ما جنگجویان می خندند و ایران پر از عراقی شده است جواب و توضیح شما سبب نشاط و شادابی روحی من می شود لطفا برای آرامش من برایم بنویسید
شغل و مسولیت من در ارتش در جنگ من فرمانده موشک هدایت شونده تاو بودم که از چهار جیپ ویلیز آمریکایی تشکیل می شد و از این چهار جیپ ویلیز بر روی دو تا از آنها موشک های یدکی سوار بود و بر دو جیپ ولیز ارتشی دیگر خود موشک اندازهای هدایت شونده قرار داشتند و من هم همیشه یک ژ سه به همراه خودم داشتم چون از کلت راضی نبودم و ژ سه کاری تر بود
حالا از ملای بی خایه سوال دارم ای ملاهای بی خایه ومایه چرا جرات و شهامت ندارید که خود به جنگ بروید و ما باید برای محافظت از ناموسمان از شما محافظت کنیم و با دشمنان الکی ای که شما می آفرینید ما باید با آنها بجنگیم تا شما به آرزوهایتان برسید تا حالا که کلی کشته شدند و ملا هیچ آرزویی را برای ملتم بدست نیاورده و ملا فقط با هدف نابودی برادرانم جنگ و کشتار می آفریند راستی چرا ملا جنگ می خواهد و تحریک می کند که جنگ بشود و ملا نمی گذارد که  آب خنگی از گلوی کسی به راحتی پایین برود اما ای ملا تو ناموسم زنم نیستی که مرا برای محافظت خودت به جنگ و جبهه و نبرد فرستادی ملای بی خایه خجالت بکش مگر خایه نداری خودت از خودت دفاع کن اگر جنگ داری خودت برو بجنگ مگر نادرشاه چه کرد خودش می جنگید مگر کوروش چه کرد خودش می جنگید  ملا اگر خایه نداری و خایه می خواهی بگو تا خایه سرداران مظلوم در جنگ سوریه را به تو پیوند بزنند شاید بشود خایه دارت کرد من خاطره زمان جنگ را فراموش کرده بودم حالا که یادم افتاد برایتان نوشتم و وقتی که نوشتم آن روزگار  بیشتر به خاطرم آمد و حالا که یادم افتاد خیلی غمگین شدم هم غمگین به سرنوشتم و هم غمگین به یاد هم محلی هایم که در جبهه ملاقاتشان کرده بودم و بعد خبرشان را شنیدم که در جبهه جنگ کشته شدنه بودند بیشتر نمی نویسم چون خیلی غمگینم کاشکی دوباره آن روزگار بد جنگ ملایی یادم نمی افتاد اما وظیفه داشتم برای نسلی که نمی دانست و ملا گولشان زد بنویسم خیلی غمگینم نمی توانم بیشتر بنویسم آخر با اشک در چشمانم که نمی شود نوشت

به مهرت به مهرم با هم مهربان باشیم
ویندی
1379
رستمکلا جویبار مازندران
مدرسه ای وچه




fredag 26 februari 2016

در قرار با ملا فردا ملا نابود می شود



%خنده%
%جشن ملی%   به خاطر نعمت سرطانی که الله بر ملا سرنوشت کرد جشن ملی برپا می کنیم
الله جان می گیرد این بار جان ملا را می گیرد
وقتی امروز ملا نابود می شود چه می شود
آمریکا و چین و انگلیس و روسیه و فرانسه و کشورهای دیگر پولدار امروز ناراحتند و در نابودی ملا روز عذا ملی اعلام کردند
امروز در نابودی ملای کافر دینی حوزه ای ضد علم  لبنانی ها و فلسطینی ها و ایرانی ها و عراقی ها و افغانها و تمامی بیچارگان و آورارگان زمین خوشحال اند و جشن ملی اعلام کردند و به کشورشان برمی گردند
داستان ملا و مردنش !
هر آنچه که آرزو آرزو کند همان می شود وآرزو آرزو کرد که ملا کافرنادان حوزه ای ضد علم نابود شود. & می شود
چون ملا عجله داشت که به نزد الله به دنیای غیر واقعی خیالی دیگر که در حقیقت وجود ندارد  برود به این خاطر من امروز ملا را می کشم
سید کافر نادان حوزه ای ضد علم  ابتدا به خاطر نعمت سرطانی که الله به تو سرنوشت کرد به شما سید کافر تبریک می گویم و از برای این نعمت الله به تو سید کافر الله را شکر گذار شو
سید کافر نادان حوزه ای ضد علم به خاطر نعمتی که الله به تو روا داشت فردا تو سید کافر جنازه می شوی و از برای این نعمتی که الله به سید کافرسرنوشت کرد به سید کافر تبریک می گویم و از برای این نعمت نابودی سید کافر بوسیله الله سید کافر الله را شکر گذار شو
از برای یادآوری می نویسم که دیگران بدانند که سید ملا کافر نادان حوزه ای ضد علم در جهنم خیالی غیر واقعی را که در حقیقت وجود ندارد با در بهشت خیالی غیر واقعی که در حقیقت وجود ندارد عوض کرده
سید ملا کافر نادان حوزه ای ضد علم حواست را جمع کن که تو امشب بطور حقیقی بوسیله الله ترور شده و جنازه می شوی و به آن دنیا که در حقیقت وجود ندارد می روی حواست باشد که جای در بهشت و جهنم خیالی که در حقیقت وجود ندارد را تو عوض کردی و از برای آنکه وارد بهشت خیالی غیر واقعی که در حقیقت وجود ندارد بشوی باید از در جهنم خیالی غیر واقعی که در حقیقت وجود ندارد عبور کنی و سپس از درون جهنم خیالی غیر واقعی که در حقیقت  وجود ندارد عبور کن تا به بهشت خیالی که در حقیقت وجود ندارد وارد شوی
ولی سید ملا کافر نادان حوزه ای ضد علم بعد از نابودی ات در کنار در بهشت و جهنم خیالی که وجود ندارد من تو را به درون در بهشت خیالی  غیر واقعی که وجود ندارد برده و از آن در  به درون جهنم غیر واقعی خیالی که در حقیقت وجود ندارد می برمت تا در آخر در آن جهنم خیالی غیر واقعی که وجود ندارد سکنی کنی
ملا سید کافر نادان حوزه ای ضد علم وردت را بخوان و ورودت را به جهنم خیالی غیر واقعی که وجود ندارد تبریک می گویم
در آخر سید ملا کافر نادان حوزه ای ضد علم چون بعد از نابودی ات بهشت حقیقی واقعی در حقیقت وجود ندارد از توجه ات به جهنم غیر حقیقی و غیر واقعی خیالی که در حقیقت وجود ندارد متشکرم
 و وقتی رفتم به حوزه کاری ملا در مستراح تا در مستراح برینم به یاد گفته ملا کافر نادان حوزه ای ضد علم در مورد مستراح افتادم و ملا کافر نادان حوزه ای ضد علم را در حوزه کاری اش در سوراخ مستراح دیدم شنیدم که تو هم دیدی
از کجا فهمیدم که ملا کافر نادان حوزه ای ضد علم بود
آخر ملا کافر نادان حوزه ای ضد علم همیشه از گو در مستراح می گوید و گو پیچشی را هم همیشه بر سرش دارد و من با این آدرس ملا را در سوراخ مستراح یافتم حتما تو هم ملای کافر حوزه ای ضد علم را اینگونه در سوراخ مستراح یافتی

بالاخره انتظار به سر رسید و فردا که وقت اش فردا است ملا کافر نادان حوزه ای ضد علم  ضعیف شود و فرسوده شود و سر انجام ضایع و نابود و جنازه شود
ملا کافر نادان دینی حوزه ای ضد علم در جواب گفت ظهورش نزدیک است
من هم جواب دادم که تو نابود شوی او جانشین ات می شود
و اینگونه با مرگ ملا کافر نادان دینی حوزه ای ضد علم انتظارها فردا به سر رسد و پسر سید ملا جبار نادان دینی حوزه ای ضد علم که او هم سید کافر نادان دینی حوزه ای ضد علم است در ظهورش بر روی تخت بابایش که نابود شده نشسته و به تعداد دوازده قلم امام شود
و برای دانستن نوع امامیت اش به سرنوشت امامان رجوع کنید

% ویندی
رستمکلا ساری مازندران آرزو کرد و رستمکلا ساری مازندران نوشت
1379
تو را به مهرت
خودم را به مهرم
همه را به مهرشان
می سپارم
مدرسه ای وچه%