lördag 24 juni 2017

پاشو تکانی به خودت بده


در انقلاب 57 چه اتفاق افتاد



بدی و خوبی همیشه با همدیگرند و ضد یکدیگر عمل می کنند
تکامل و ضد تکامل چرا
چرا تکامل رفت و ضد تکامل جانشین شد
چرا شاه بهتر رفت و ملای بدتر جانشین شد
چرا دین آزاد شد و علم حبس شد
چرا بدی آزاد شد خوبی حبس شد

تاثیر فیزیک  بد و خوب بر یکدیگر
بد شورش می کند خوب را بد می کند
خوب رفرم می کند بد را خوب می کند

ابتدا بد شورش می کند و به بین خوبان می رود
و در بین خوبان  بد خوب می شود و دوباره گول بد را می خورد و به بد بر می گردد

اگر در فیزیک حرکت مداری از سمت  پایین اش به بالا جهت عوض کند و از بالایش به سمت پایین برود و برعکس آن را گول خوردن می نامیم
در اثر گول خوردن در شکل مقابل جهت حرکت مدار گول خوردگان از سمت بالا به پایین تغییر کرد
برای تفهیم بیشتر اینگونه می شود گفت که در فیزیک هر گونه تغییر جهت حرکت مدار را گول خوردن می نامیم یعنی اگر جهت حرکت مدار ما از پایین به سمت بالا باشد بعد از گول خوردن جهت حرکت مدار ما از بالا به سمت پایین عوض می شود و برعکس

قبل از توضیح بیشتر می نویسم که در زمان شاه مردم مقصر نبودند که انقلاب بد کردند چون مطابق توضیح بالا مردم گول خورده بودند و جهت مداراتشان از خوب به بد تغییر کرده بود و با این تغییرات در اثر گول خوردن در عمق فکرشان تغییرات دروغین حاصل شده بود و مردم گول خورده نادانسته جذب نیروی بد خرابکار شده بودند یعنی مردم در اثر تغییرات در مدارشان خوب را بد و بد را خوب می دیدند قبل از ادامه در اینجا پرانتز باز می کنم که من فیزیک مدارم را تغییر نداده بودم و در میزان درست در مقایسه حکومت شاه و ملا شاه را منتخب کرده بودم

حالا این تاثیر فیزیکی را که مردممان دچارش شده بودند را مطابق شکل بیشتر تحلیل می کنم

همیشه در محیط بد بدی افزایش پیدا می کند و در زیادی اش به شورش می رود و در شورش به محیط خوب هجوم آورده و به آن محیط حمله ور می شوند و در محیط خوب رخنه می کنند و به محیط خوب آسیب می زنند و در مرحله بعد در خوب آسیب دیده در میزان خوبان رفرم پیش می آید و در این رفرم بدان در محیط خوبان به سمت دورتر به خارج از خوبان رانده می شوند و در خارج از خوبان جلو رفته و در فضایی آزاد در بیرون جلوی محیط خوبان انباشته می شوند و در مسیر جلو رفتن بدان در خوبان تا آخر مدار خوب  بدان به خوبان تبدیل می شوند و در این مرحله محیط بد اول خالی از بدان شده و به کاهش زیاد می رود و برای جبران کاهش خود آن خوبان انباشته شده در خارج جلوی خوب را گول فیزیکی می زند یعنی سمت بالا و پایین آن خوبان عوض می شود و بار دیگر آن گول خوردگان آزاد در جلوتر محیط خوب به سمت بد جذب می شوند و سرانجام محیط بد به زیادی و محیط خوب به کاهش می رود و در اثر این اختلاف حاصل شده میزان بد بیشتر و خوب کمتر بار دیگر بدان شورش کرده و از محیط بدان به محیط خوبان هجوم می آورند و در محیط خوبان رخنه می کنند و این پروسه مطابق پروسه قبل ادامه پیدا می کند و تمامی اش در استمرار تکرار می شود و در تکرار ادامه پیدا می کند  
اینگونه است که همیشه در سرانجام نبرد بد و خوب به اجبار خوبان ناچار می شوند که برای حفظ خود بر بدان زخم نابودی بزنند

این قانون تجربی قابل درکمان را اینگونه تعریف می کنم
بدان و خوبان همیشه در پیوندها در مقابل یگدیگر به هم می رسند سپس گول می خورند یعنی جهت مداری اشان را تغییر می دهند و به جدایی از هم می روند

اخرین حرفم که کاملترین حرفم است اینگونه است که چون دنیا خود معیوب است معیوب بودن خود دنیا در ساختارمان ما را معیوب کرد

بد در میزان انقلاب که انقلاب نابودی کامل پیشرفتهای مفید تمدن قبلی است عمل می کند و انقلاب در ماهیت اش هم واپسگرا و هم مخالف ترقیخواهی است
خوب بدون آنکه تمدن قبلی را نابود کند در میزان رفرم و تغییرات بهتر در تمدن قبلی و اصلاح بهتر آن در ادامه در آینده عمل می کند و در رفرم می شود رهبر بد هم تعویض شود و می شود که ایدئولوژی بد حذف گردد و ایدئولوژی خوب جانشین شود
یعنی انقلاب بدان تمدن خوبان را خراب می کند و تکامل خوب قبلی را نابود می کند
رفرم خوبان خرابی قبلی را تصحیح و سازندگی را ادامه می دهد و تکامل را بهتر می کند
یعنی انقلاب بدان ضد تکامل است
رفرم خوبان تکامل می شود
ابزار بدان انقلاب است
ابزار خوبان رفرم است
همیشه بدان و جامعه اشان دینی اند
همیشه خوبان و جامعه اشان علمی اند
بدی و خوبی همیشه در مدار هم با یکدیگرند و ضد یکدیگر عمل می کنند

در انقلاب 57 چه اتفاق افتاد
در سال 57 اتفاق سرکوبگری بدان بر خوبان بود
انقلاب 57 جنگ بدان با سلاح گرم بر خوبان بدون سلاح گرم بود
در انقلاب 57 دو گروه بودند که به دسته های بی عقلان بی شعور چماقی و با عقلان با شعور سخنور تقسیم می شدند و دسته بی عقلان شامل نیروهای بد ملایان نادان و دینی های نادانش و چماق بدستان نادان زیر امر ملایان و دسته با عقلان شامل نیروهای خوب و خوبان اهل عقل دانا و مدرسه ای های دانا و دانشگاهییان دانا بودند

بعد از انقلاب 57 چه اتفاق افتاد



چرا جنگ شد و ادامه پیدا کرد
چطور نیاز جامعه به رهبر بد شد
چرا ملای بد صلح خوب را به جنگ بد تغییر داد
چرا هدف ملای بد پیروزی در جنگ بد نبود بلکه ادامه جنگ بد بود
شکل مقابل مدار بد است که این مدار نشان دهنده بد شدن جامعه در زمان خلافت رهبر بد است
بعد از انقلاب 57 ملای بد سعی کرد کشور را از مدار A بهتر قبلی به مدار B بدتر بعدی ببرود تا کشور خوب را مناسب خود در بدی کند
در توضیح مدار A قبلا نوشتم اما در توضیح مدار B طول خوب و بد در دو طرف مدار برابرند و خروجی ایندو در وسط بین یکدیگر است و ایندو همدیگر را در وسط بین هم نابود می کنند
در مدار A  قبلی در مبحث در انقلاب 57 چه اتفاق افتاد خوب بزرگتر از بد بود اما در مدارB در دوران جنگ این دو مدار خوب و بد برابر شدند و بد در نسبت قویتر  در مبارزه با خوب شد و خوب را سرکوب می کرد و اکنون هم رهبر بد در ادامه به وسیله مدارB بدش بدی را بر همه ادامه می دهد  
حاصل مدارB در شکل مقابل در میزان بدی می شود
در این مدار در آخر طولهای دورتر از وسط اش ما خروجی به بیرون نداریم بلکه خروجی بد و خوب در وسط این مدار با شدت تخلیه می شود و بار خروجی این دو مدار بر عکس یکدیگر و ضد یکدیگرند که در وسط همدیگر را نابود می کنند
در قسمت خوب این مدارمان مدار خوب نیازش را خود از محیط اطرافش از بیرون جذب و جبران می کند
در قسمت بد مدارمان مدار بد قادر نیست که نیازش را خود از بیرون خودش جبران کند بلکه رهبر بد میزان بار بد بیشتر را خود از بیرون به داخل مدار بد تزریق می کند
به علت حدر رفتن بار کل مدار در وسط بین دو مدار بار کل مدار همیشه به کاهش می رود که برای جبران این کاهش در مدار بد مدار بدمان نیازمند به تزریق بار بد بیشتر از بیرون به درون خود می شود
و مدار خوبمان نیازش را خود مستقیما از بیرون به درونش جذب می کند
در این روش این دو مدار همیشه در برابر یکدیگر و در مبارزه با هم قرار می گیرند و همیشه هم گرفتار یکدیگر و مشغول مبارزه با همدیگرند  
و بدینگونه رهبر بد تمامی نیروها را در مبارزه و سرکوب با یکدیگر به هم مشغول کرده و بوسیله این روش کنترول همه را مستقیما خود بعهده دارد

موضوع این است که چرا جنگ ادامه پیدا کرد و تاثیرش چه بود
چرا ملای بد می گوید که جنگ آقا نعمت است

وقتی جنگ شده بود ملای نادان بد که از قبل نیروهای بدش را بسیج کرده بود گروهی از آن بدان را به جنگ روانه کرد و گروه دیگری از آن بدان را هم در داخل برای سرکوب خوبان فرستاد تا این بدان خوبان را در داخل سرکوب کنند به این روش ملا هم داخل و هم مرزها را شرایط جنگی اعلام کرد و ملا به دروغ و برای فریب مردم و تغییر افکارشان خوبان داخلی را ضد میهن و فعالیت اشان را در جهت تقویت دشمنان خارجی معرفی می کرد و اینگونه با این تغییر افکار اجتماعی از خوب به بد خوبان مستقیما در برابر ضرب و شتم و سلاح کشنده نیروهای بد ملا قرار گرفتند و چون بدان در شرایط جنگ ساختگی و مبارزه در آن جنگ ساختگی بد که ملا سبب اش بود قرار داشتند ملای بد با زرنگی و فریب افکار مردم را مشغول به آن جنگ و دشمنی که خود بوجود آورده بود کرد و سبب پریشانی افکار مردم شده بود و ملا از این پریشانی افکار مردم در شرایط جنگی سو استفاده کرد و اصلاح طلبان خوب تحصیل کرده و هر مترقی دیگر را دشمن می نامید و آنان را سرکوب می کرد و در این فریب که ملای بد سبب اش شد محور شرایط بد و خوب در اجتماع از مدارAخوب به مدارB بد تغییر کرد که این تغییر بد باب میل ملای بد بود و در این تغییر سعی و خروجی دو طیف مدار از سمت داخل به خارج مطابق مدارA به سمت از خارج به وسط بین دو مدار در مبارزه رو در رو با هم مطابق مدارB  در آمد
و این تغییر مدارات بد و خوب سبب شد که نیروهای بد رهبربد با نیروهای خوب در وسط بین دو مدار بهم برسند و در نتیجه بدان با سلاح گرم به خوبان مقابل خود مستقیما هجوم می آوردند و رهبر بد هم هجوم بدان با سلاحهای کشنده به خوبان را از خارج با تزریق بدی بیشتر در نیروهای بدش حمایت می کرد و آن بدان را در نبرد نابرابر بر خوبان تحریک و تشویق و تقویت و مسلح به سلاحهای گرم کشنده بیشتر می کرد
و اینگونه که قبل و در ابتدای شروع انقلاب هنوز کشور در مدارA خوب بود در ادامه جنگ ملایی جامعه به مدارB بد ملایی رفت و در مدارB میزان بد و خوب برابر و ضد هم در وسط مدار بین اشان شدند و نیروهای بد دائما در وسط بین مدارش با نیروهای خوب به نیروهای خوب هجوم می آوردند و نیروهای خوب را سرنگون می کردند  توجه کنیم که در این روش بد همیشه رهبر بد نیروهای بد و خوب را در برابر هم قرار می داد و این نیروها هیچگونه راه گریزی نداشتند و به اجبار در مدار یکدیگر در مقابل هم قرار می گرفتند و و به قصد کشتن یکدیگر با هم مبارزه می کردند اما قبل از ادامه ما همیشه در طول تاریخ شاهد بودیم که ملای بد مخالف اصل تکامل و پیشرفت خوب بود و ملا تکامل و ترقی را نمی پسندید و با آن مبارزه می کرد به این علت در این مبارزه خوبان که بنا به خاصیت خوبشان تلاش داشتند که تکامل و پیشرفت و زندگی بهتر را در پیش رو داشته باشیم ملای بد بنا به خاصیت بدش همراه با نیروهای بداش مخالف تکامل و آسایش و پیشرفت بودند و در این راه چون ملا بد و نیروهای بدش اهل منطق و تفکر نیستند  با سلاح گرم و سرد مبارزه با خوبان می کردند و نوع سلاحهایی که ملای بد به نیروهای تحت کنترول بدش  برای مبارزه با خوبان در داخل داده بود چماق و چاقو و اسید پاشی و گلوله های بیشتر بود و بدینگونه این دو نیرو در وسط مدار بین اشان به سمت یکدیگر نیروهای همدیگر را به حدر می دادند و رهبر بد نفرت هم که خود نادان بد نفرت بود از خارج به داخل در مداربد بدی و بدی بیشتر تزریق می کرد و مدار بدان را برای مبارزه با مدار خوبان بیشتر بسیج و هماهنگ می کرد و به این روش رهبر بد توان و بازدهی و نیروی مفید این دو مدار را از آنان گرفت و اینگونه با این تغییرات جامعه از جامعه خوب به جامعه بد رفت و اینگونه با طوطعه رهبر بد مدارA خوب شاهی قبلی ما به مدارB بد ملایی بعدی رفت  و به این روش رهبر بد نفرتی برای بد کردن جامعه خوب افکار مردم را از موضوعات خوب مورد نیاز مردم و جامعه پراکنده می کرد و رهبر بد از روش حالا جنگ است باید از مملکت و ناموسمان دفاع کنیم جای حرفهای خوب حالا نیست حالا باید افکارمان به جنگ باشد و هرگونه تلاش و سعی و صحبت برای تغییرات بهتر طوطعه برای شکست در برابر دشمن است و به این روش اعتراض تمامی خیرخواهان داخلی که متوجه نابسامانی جامعه شده بودند را رهبر بد بوسیله مزدوران بدش مورد سرکوب خود قرار می داد و اینگونه رهبر بد دهان مردم را می بست و هر خوبی که به رهبر بد اعتراض می کرد رهبر بد آنان را دشمن می نامید و بدانش را برای سرکوب آنان روانه می کرد و اینگونه رهبر بد بدان را به وسط مدار بین خوب و بد روانه می کرد و باعث بر آشفته شدن جامعه بر علیه خوبان جامعه می شد و در مردم عادی هم ترس و وحشت ایجاد می کرد و با این گول زدن مردم که  گول زدن خاصیتی در میزان بد است رهبر بد به راحتی خوبان جامعه را سر کوب می کرد و بدان بر خوبان چیره بودند و بدان فریب خورده از رهبر بد حق خودشان می دانستند که این خوبان تلاشگر در سازندگی بهتر را سرکوب کنند تا نتوانند افکار مردم را از مسئله اصلی جنگ ساختگی بد خارج و پراکنده سازند و نتوانند جنگ بدی را که رهبر نعمت می دانست آنان آن جنگ بد را خاتمه دهند و حاصل این روش بد سبب شد که نیروهای بد با حمایت رهبر بد در مدارB بیشتر و قویتر شوند و اینگونه نیروهای خوب در وسط مدارشان در برابر نیروهای بد قرار می گرفتند و بیشتر سرکوب می شدند
در این طوطعه بد رهبر بد سبب شد که مدارA خوب قبلی که ما در آن مدار خروجی بد را به خارج بیرون از مدار خوب روانه می کردیم اکنون مدارA لذت که به مدارB بد نفرت رفت در این مدارB هم خروجی بد و هم خروجی خوب در وسط بین دو مدار در برابر هم در درگیری و مبارزه همیشگی با هم شدند و همدیگر را سرکوب و نابود می کنند
در طول انقلاب که انقلاب عملی در نسبت بد است همیشه رهبربد بوسیله بدان خود با خوبان مبارزه کرد تا سرانجام خوبان را شکست داد و بدی را رواج داد و نهادینه کرد
در این روش رهبر بد نفرت نکبت موفق شد که مدارA لذت را به مدارB نفرت تغییر دهد که اکنون جامعه ما در این مدارB بد در میزان نفرت است ودر گذر زمان همراه با نیروی بد سرکوبگر رهبر بد با اندیشه بدش رهبر همه شده و اکنون در استمرار نظاره گریم که خوبان مورد هجوم دائمی نیروهای بد در کنترول رهبر بدند و نیروهای خوب بوسیله رهبر بد و نیروهای بدش سرکوب می شوند


راه  حل
    


شما را به مهرتان
ما را به مهرمان
همه را به مهرشان می سپارم

بچه مدرسه ای