måndag 29 december 2014

ملا چرا عیسی را کشتی






دوست عزیز من داستان نویسم و داستان می نویسم

اگر داستانهای مرا می خوانی ناراحت نشو چون این نوشته های من فقط داستانند

این داستان خاطره ای از عیسی مسیح

طرف گفت ملا نصرالدین و خرش

من گفتم برابر است با ملا و دوست پسرش

 

ملا چرا عیسی را کشتی

ملا گفت چون عیسی با دو چشم اش دید که می گویند ملا ابنه ای کونی است درست است

پرسیدم که ای ملا آیا عیسی دوست پسرت بود

ملا جواب داد نه

عیسی فقط دیده بود که دوست پسر ملا ملا را می گاهید

اما ملا چرا عیسی را کشتی

ملا جواب داد چون عیسی نمی توانست جلوی دهنش را بگیرد و راز کونی گری ملا را برای دیگران تعریف می کرد و سبب می شد که راز کونی گری ملا بین مردم فاش شود به این علت عیسی را ملا کشت

ولی شما ملایان در اسلام نوشتید و گفتید که آن فرد که کشته شد دوست پسر ملا بود نه عیسی

ملا گفت چون مردم عیسی را دوست داشتند و ما ملایان می خواستیم که مردم را گول بزنیم و افکار مردم را منحرف بکنیم که مردم به دروغ باور کنند که دوست پسر ملا کشته شد نه عیسی ولی در حقیقت آن عیسی بود که کشته شد

ملا آیا عیسی را ایتالیا یی ها در یهودستان آن زمان کشتند

ملا جواب داد

نه آن زمان حکومت دینی سید موسوی یهود بود که سید موسوی یهود حکومت دیکتاتوری استبدادی را در یهودستان اداره می کرد و او بود که عیسی را کشته بود نه ایتالیا یی ها عیسی را کشته باشند

چون در آن زمان ایتالیایی ها فقط مملکت یهودستان را حفظ می کردند نه آنکه عیسی را کشته باشند

چون ملانادان ضد دانایی برایم تهدید جانی و مالی نشود اقرار می کنم که من ماجرای کونی گری ملا ابنه ای را نمی دانم

ملا نادان ضد دانایی جواب داد

تهدیدی برای تو وجود ندارد چون تو ملا را در حال گاهیده شدن بوسیله دوست پسرش را ندیدی

آنکه ندیده بگوید که ارزش ندارد به این خاطر هیچ تهدید جانی ای متوجه تو نیست

فقط آنانی که اکنون می بینند که سید موسوی ملا ابنه ای بوسیله دوست پسرش گاهیده می شود فقط همین قشر کشته می شوند

پس ملا من نه می دانم و نه من دیده ام شاید این حرف ها هم یک حقه باشد تا دلیل بر کشتار های بعدی بشود

در آخر ملا خر خودتی

مرا که می بینی نه خرم نه خر سوار

تو ملا خر برو بگرد به دنبال خرسوار

باشدت ملا

آره باشدت ملا

 

ملا را اشتباه گرفته بودم

چطوری اشتباه گرفتی

چون به اشتباه فکر می کردم که ملا هم آدم است

پس ملا آدم نیست

همگی با هم می گوییم نه

پس کی آدم است

همگی با هم می گوییم ما  دانش پژویان اهل مدرسه و دانشگاه

حالا هم ملا نصرالدین و خرش همان حکومت یهود سید موسوی و دوست پسرش را بر حکومت بر شما نهادند

برای اطلاع بیشتر به ملا نصرالدین و خرش رجوع کنید



تبصره

در این داستان نوشتم سید موسوی یهود که همان سید موسوی خمینی و سید موسوی خامنه ای و سید موسوی های مشابه یهود دیگر است
 
 

از دبستان آمده ام

به دبستان می روم

ولی ملا را به دبستان راه نمی دهم
 
 
 
 
 
 
 
 

 

måndag 15 december 2014

من مستکبرترینم که تو توان فهم اش را نداری



 


  نویسنده مستکبر


من مستکبرم تو مستضعف باش


این نامه را یک مستکبر برای تو مستضعف نوشته

 

چون ملا درست هر چیز را در درستی نمی فهمد ملا به تو برعکس گفت و من می نویسم تا برعکس تو را درست کنم

ملا خلاف به عرضت رساند

من مستکبرم

من مستکبر با عقل در دارایها  و تو مستضعف بی عقل در نداری ها

ملای مستضعف  مستکبر را وارونه و غلط به شما گفت

ابتدا داستان می نویسم در آخر غلط ملا را بر عکس می کنم تا در عقل سالم درست معنی دهد و آنگاه که حرف ملا برعکس شد معنی درست و صحیح  حاصل می شود

من مستکبر در زیادی دانایی ها و داراییها و سلامتی ها هستم و تجویز می کنم که همه مستکبر باشند نه مستضعف در نادانی ها و فقر و گداییها و مریز در ناتوانی ها باشند

مقایسه فرق مستضعف یا واپسگرای ندار و فقیر که ایده آل ملا است با مستکبر یعنی مترقی دارا و توانا که ایده آل دانشگاهی ها است چه است را در ادامه می نویسم

اینگونه می نویسم که وقتی در استدلال استعمار شونده وجود دارد نیاز می شود که استعمارگر بوجود بیاید را در ادامه بخوانید

هر موقع که مردم به پیشرفت و ترقی خواهی دانشگاهی دست زدند عوامل واپسگرای دینی عوامل پیشرو ترقی خواه دانشگاهی را سرکوب کردند و حکومت دینی ملایی را در واپسگرایی هایش در جامعه جاری کردند

که در تقویت این سرکوبی عوامل دانا و ترقی خواه علمی دانشگاهی مردم با جامعه نادان  واپسگرای ملایی دینی همکاری کردند و در ادامه در تکرارهای پی در پی این سرکوبی ها ی دانایان ترقی خواه دانشگاهی بوسیله عوامل دینی حاصل بداش امروز به ما رسیده

که این حاصل بد امروز حکومت نادانان دینی غیر قابل تحمل واپسگرا در زشتی ها در جوامع شدند که ملایان این جامعه حاصله دینی دیکتاتوری در سیر نزولی و قهقرایی را حکومت مستضعفان نام نهاده  

و در مسیر ایجاد حکومت مستضعفان و مستضعفی ملایان همراه با ملت بی خرد جامعه پیشرفته قبلی در بی نیازی و مستکبری را از بین بردند و جامعه مستکبری یعنی جامعه مترقی در بی نیازی و دارایی و سلامتی سابق را تبدیل به جامعه مستضعفی در واپسگرایی و فقر و نادانی و ناتوانی و مریزی کردند

و ما امروز جامعه ایده آل ملایی یعنی جامعه مستضعفی واپسگرا در مریزی و نکبت و نادانی و فقر و ناتوانی ها را بر تفکر و آرزوهای شما مردم در عمل داریم

که این جامعه مستضعفی ملایی در عمل غیر قابل پسند و نامناسب به طبیعت مردم عین زهر ذجر آور بر مردم و برای مردم شده   

و نابودی تمامی تاریخ و تمدن مستکبر مدرن و دارا و دانا و توانا در سلامتی های قبلی به دست ملا و مردم بدنبال ملا انجام شده و در حاصل سبب شد که جامعه متمدن مدرن مستکبر پیشرفته قبلی به جامعه غیر متمدن مستضعف دینی که این جامعه دینی خلاف طبیعت آدمهای سالم بود بدل شود که در انجام این پروسه و تغییر از مستکبر دارایی و دانایی و توانایی و سلامتی به مستضعف فقیر و نادانی و مریزی و ناتوانی رفتن جامعه ما به دست مردم داخل انجام شد و آمریکا یا انگلیس یا روسیه یا هر کشور دیگر سبب اش نشدند و یا بر ما انجام ندادند بلکه این طبیعت واپسگرایی گروهی از مردم در درون جامعه مترقی قبلی ما  بوده که این گروه واپسگرای مستضعف در درون جامعه مترقی قبلی ما رشد کرده و شیوع و گسترش و اتحاد پیدا کرد و در مراحل بعدی این مستضعفان واپسگرا سبب مخالفت در میزان عظیم تر مخالفت با ترقی خواهی و پیشرفت و دارایی در درون جامعه نزد مردم شده بودند

و در مسیر تغییرات از مرحله ترقی خواهی مستکبر به واپسگرایی مستضعف جامعه ما در میزان مستضعف نادان فقیر واپسگرا شد

و در تغییرات بعدی در مسیر نزولی  یا مستضعفی جامعه ما به واپسگرایی بیشتر رفته و ممالک دیگر در ارتباط با جامعه مستضعف فقیر واپسگرای دینی ملایی ما روبرو شدند که هیچ تولید و پیشرفتی این جامعه مستضعفی ملایی دینی نداشت  و به این خاطر در مراحل بعدی استضعاف مردم جامعه ما که دینی مستفعف تر و نادان تر و ناتوان تر و گدا تر شدند این مردم مستضعف برای رفع نیازشان به کشورهای پیشرفته علمی غیر دینی روی آوردند

که در حاصل مستضعف شدنهای بیشتر بعدی ما امروزه کشور و جامعه کاملا مستضعف دینی وابسته به غرب که در عمل شاهدش هستیم شدیم

اگر ما دقت کنیم و در روابط جوامع و کشورها توجه کنیم اینگونه می شود که کشورهای عقب مانده مستضعف به مانند لاشه ای گندیده هستند که این لاشه را باید درید و خورد و گرنه تروریست های چون باکتری ها و ویروس ها و باسیل ها و کرم ها و انگل ها در این لاشه رشد کرده و عفونت این تروریست های مستضعف سبب اذیت و بدی بر تمامی مردم زمین چه مستکبر و چه مستضعف می شوند

به این علت برای کشورهای پیشرفته یا مستکبر دنیا لازم است که کنترولی بر این نوع جوامع عقب افتاده مستضعف قرار دهند و از این جوامع دینی واپسگرا فقیر و مستضعف در علم و پیشرفت نگهداری کنند

پس اگر مستعمره مستضعف واپسگرا نباشد استعمار گر مستکبر ترقی خواهی نخواهد بود

یعنی اگر استعمارگر مستکبری وجود دارد چون مستمره مستضعف وجود دارد و بدون مستمره مستضعف دینی نمی شود استعمارگر مستکبر پیشرفته مترقی علمی وجود داشته باشد

و خصوصیت جامعه مستضعفان در فقر اجتماعی و اقتصادی و علمی سبب می شود که مستضعففان تروریست و تروریست باجخواه می شوند و سبب آسیب و اذیت مردم جامعه خود و آسیب و اذیت مردم جوامع دیگر می گردند بدین جهت این جوامع مستضعف واپسگرا باعث خطر برای مردم جوامع مستکبر پیشرفته علمی دیگر می گردند و برای حفظ تمدن و پیشرفت  علم لازم می شود که این جوامع واپسگرای مستضعف مستمره و تحت کنترول جوامع مستکبر پیشرفته علمی باشند و به این علت وجود استعمارگر مستکبر لازم می گردد و این ادامه پیدا می کند تا موقعی که جوامع مستضعف واپسگرای دینی وجود نداشته باشند

نتیجه می گیرم که مستکبر و مستضعف لازم و ملزوم یکدیگرند و اگر در جایی مستضعف عقب مانده دینی باشد خود بخود مستکبر پیشرفته علمی بر آن چیره می گردد و بر عکس این پدیده هم ممکن است یعنی جایی که مستکبر پیشرفته علمی باشد خود بخود مستضعف دینی بوجود می آید

پس در آخر یادآوری می کنم که ما نباید برای مشکلات مستضعفی واپسگرایانه خود که خودمان علت اش هستیم به دیگران پرخاش کنیم و از دیگران ایراد بگیریم

بلکه باید با استدلالهای درست عقلانی علمی پیشرفته خود را تصحیح کنیم

در بر رسی حاصل بالا در استدلال و عمل اینگونه می شود گفت که برای مشکلات خودمان که خودمان مسبب اش هستیم نباید به آمریکا و انگلیس و چین و روسیه یا جوامع و کشورهای دیگر بتازیم بلکه ما برای رفع مشکلات مستضعفی و واپسگرایی دینی خود باید خودمان را علمی تصحیح کنیم تا آنجا که نزد ما و جامعه ما علم در جای دین قرار گیرد

اگر اینگونه شد مشکلات ما خودبخود حل می شود

برای رهایی از این دشواری ها که روش دینی برای ما بوجود آورد و دینی ها این روش را روش مستضعفی نام نهادند ما باید در جهت خلاف دین مستضعف در علم مستکبر سعی کنیم و کوشا باشیم

تا از نادانی های مستضعفی دینی به دانایی های مستکبر علمی مهاجرت کرده و ترقی خواه مستکبر مترقی شویم که این نیاز ما است

پس دینی و ملا که برای ما مستضعف یعنی تمامی ضعف های ممکن در نادانی های دینی را بوجود آوردند را اکنون می دانیم

و سعی برای رهایی از مستضعفی یا استضعاف یا ضعف ها در جامعه ما که دین مسبب اش شد و تلاش برای رفتن به جامعه مترقی تر علمی پیشرفته را ملا استکبار یا مستکبر نادرست می نامد که در واقع در استدلال و معنی جامعه مستکبر جامعه مترقی مدرن پیشرفته علمی می شود

که ملا دینی با مخالفت با جامعه مستکبر یا جامعه پیشرفته مترقی علمی جامعه مستضعف یعنی جامعه واپسگرای دینی ضد علم را برای مردم می خواهد و تجویز می کند

و ملا در حمله های خود به استکبار که به معنی جامعه علمی پشرفته مترقی می شود این نوع پیشرفتها و ترقی خواهی را روش باطل گناه معرفی می کند و مردم را بر علیه ترقی خواهی و مدرنیسم می شوراند

و در جاهایی هم به دروغ استکبار که نهایت پیشرفت ها علمی زمانه می شود را به غلط استبداد می نامد

که این واقعییت ندارد استبداد حاصل نادانی و جهل است که بهایش استضعاف یا مستضعف یا نادان دینی می شود یعنی اگر جامعه ای در ضعف ها ی دینی نادانی مستضعف شود در این نوع جوامع دینی استدلال های علمی گناه محسوب می شود

و در اینگونه جوامع دینی جای استدلال و مشاوره و تصمیم به روش علمی را جبر دینی یا قوانین غلط دینی می گیرد که در این روش دینی فکر کردن که روش علمی است حذف می شود و جامعه از استکبار یا دانایی علمی خارج شده و جامعه تبدیل به جامعه استبدادی دینی که جامعه مستضعف نامیده می شود می گردد  

پس مستضعف دینی برابر با استبداد می شود که هر مهره از افراد تشکیل دهنده در این نوع جوامع دینی در نادانی دینی که حاصل اش فقر و نداری در مال و خرد می شود اینگونه حاصل می دهد که یک مهره تشکیل دهنده مستضعف خود یک مهره مستبد است

و مستکبر علمی برابر با آزادی ها می شود که هر مهره از افراد تشکیل دهنده در این نوع جوامع علمی در دانایی علمی که حاصل اش دارندگی و برازندگی ها در مال و خرد می شود اینگونه حاصل می دهد که یک مهره تشکیل دهنده مستکبر خود یک مهره آزاد منش است

و دینی های مستضعف خواه پا را فراتر گذاشته و می گویند که علمی های استکبار که در معنی استکبار دارندگی ها و دانایی ها و عقل و خرد و مال می شود آفت جوامع هستند که این علمی های آفت باید از جوامع زدوده گردند

که این گفته ملایان مستضعف دینی فقیر در مال و عقل و خرد و دانایی به این معنی می شود که دانشگاها و مراکز علمی باید خراب و نابود شوند و شرط نادرست دین و حوزه و طلبه حاکم بر جامعه باشد که در شرایط مناسب تر بعدی دینی های مستضعف خواه در بدی ها تمام مراکز علمی در خوبی ها را در جامعه تعطیل کرده و استکبار یا دارندگی ها و فرازندگی ها و برازندگی های عقل و علم و مدرسه و دانشگاه را از بین می برند

در دنیا قانونی علمی داریم به نام قانون نسبیت در این قانون اگر ما دو پیل در دو جهت مخالف یکدیگر در ارتباط جریانی با هم در وسط دو پیل داشته باشیم و طول تا وسط یک سمت پیل  1+ 5 و طول تا وسط سمت دیگر پیل  5  باشد در مقایسه این دو پیل با یکدیگر از وسط دو پیل به طرفین به گونه زیر حاصل می شود که

اگر تو مستضعف تر شوی من مستکبرتر می شوم

حالا چند تا از حرفهای ملا را برای مثال بر عکس می کنم تا آن گفتارهای غلط ملا یان صحی شوند

حالا که مستکبر در نیکویی و مستضعف در بدی را می دانی آیا اکنون مستکبری یا مستضعف

 

 

نزد مستکبر یعنی روش دانایی و آزادی و انتخاب است

چون روش مستکبر علمی واقعگرایی است در عمل مستکبر علمی حقیقت و حقیقت جو و حقیقت گو می شود و حقیقت انجام می دهد

 

 

نزد مستضعف یعنی روش نادانی جبری دیکتاتوری اجباری است

چون روش مستضعف دینی غیر واقعگرا است در عمل مستضعف دینی دروغ و دروغ جو و دروغگو می شود و دروغ انجام می دهد

 حالا چند مثال از مستکبر و مستضعف می نویسم

حالا که خواندید می دانید مستکبر نیکویی ها می شود و مستضعف بدی ها می شود

معنی مستکبر دارندگی و دارا و معنی مستضعف نداری و فقر می شود

مستضعف دینی فقیر و نکبت در بی عقلی معنی می شود و مستکبر علمی دارندگی و سرور و فرازندگی عقل معنی می شود

استضعاف نداری ها در فقر علم و مال معنی می شود

 و استکبار دارندگی ها در دارایی علم و مال معنی می شود

استکبار مدرسه و دانشگاه معنی می دهد

استضعاف حوزه معنی می دهد

مستضعف ملا و طلبه نادان می شود

مستکبر استاد دانشگاه و دبیر دبیرستان و معلم مدرسه دانا می شود

 استکبار مستکبر علمی در خوبی ها معنی می دهد

استضاف مستضعف دینی در بدی ها معنی می دهد

 

ملاها می گویند که دین اسلام دین مستضعفان است و مسلمانان مستکبر نمی خواهند باشند

این گفته ملای پیشوای مسلمانان یعنی در اسلام همه باید مستضعف گدا بدبخت باشند

 

معنی مستضعف و مستکبر به فارسی

مستضعف یعنی بدی ها و مستکبر یعنی نیکی ها

 

مستضعف عربی به فارسی به معنی نداری ها یعنی بدی ها می شود

مستکبر عربی به فارسی به معنی دارندگی ها یعنی نیکویی ها می شود

 

مستضعف در بدی

مستکبر در نیکویی

 

تو ملا مستضعف ای

من معلم مستکبر ام

علت

تو مستضعف گدای مال و خرد هستی

من مستکبر دارای مال و خرد هستم

 

 

در دنیا قانونی علمی داریم به نام قانون نسبیت در این قانون اگر ما دو پیل در دو جهت مخالف یکدیگر در ارتباط جریانی با هم در وسط دو پیل داشته باشیم و طول تا وسط یک سمت پیل  1+ 5 و طول تا وسط سمت دیگر پیل  5  باشد در مقایسه این دو پیل با یکدیگر از وسط دو پیل به طرفین به گونه زیر حاصل می شود که

 

اگر تو مستضعف تر شوی من مستکبرتر می شوم

 

لطفا ابتدا در توضیح بالا پیل مغزت را تنظیم کن و تنظیم نگهدار

 

چون مستکبر نیکویی های مغز است در نیکویی ها یت مستکبر باشی

 

بچه مدرسه ای

 

onsdag 10 december 2014

مازرونی بنویشتمه خی واری یا گوسفند واری





راه حل مشکلات ایران در ضرب المثل مازندرانی

حتما شما مازندرانی های عزیز شنیدید که بزرگترهای ما می گویند

به زبان مازندرانی

طرف خی واری عقل دارنه

و بزرگترهای ما می گویند

طرف گوسفند هسته یعنی طرف گوسفند در بی عقلی است

راه حل

ایرانیها باید گوشت گوسفند خوردن را ترک کنند تا

به زبان مازندرانی

طرف گوسفند ن وو ا

و ایرانی ها باید گوشت خوک بخورند تا

به زبان مازندرانی

ایرانیها خی واری عقل دار ب وو ا ن

این راه حل نتیجه می دهد اما اگر گوشت خوک خوردن امروز شروع شود 4 تا 6  ماه طول می کشد که ایرانی ها عین خوک دانا و عقل دار و با فهم و زرنگ شوند و در مسائل اجتماعی هم روابط اجتماعی و سازندگی و همدردی بیشتر شود

در آخر آرزو دارم که خداوند خوک ها را بیشتر کند تا به همه برسد بر ای آنکه همه گوشت خوک بخورند تا معالجه شوند

چند تا از خصوصیت های گوسفند در زبان مازندرانی

طرف گوسفند هسته هر چی گامبی ونه سر نشونه

طرف گوسفند هسته شه خودشه آسیب زنده

ونه سر نشونه طرف گوسفند هسته

طرف گوسفند هسته و  ر  هیچی حالی نونه

حالا سوال پیش می آید که کدامش بهتر است که مازندرانی ها می گویند

خی واری عقل دار بوییم بهتر هسته تا گوسفند بی عقل بوییم و جفتک بزنیم

آرزو دارمه که همه عقل ها خی واری  سر بکشه

نا گوسفند واری ته بکشه