söndag 25 oktober 2015

علم حقیقت دین کفر


 
علمی بی مذهبم
دینی کافری

 
خامنه ای سید عرب موسوی یهود دینی تو مرا از قبل می شناسی

من دانش آموز علمی بی مذهبم

تو ملای دینی کافری

ملا کافری چون در درون دنیا وجودی نیست که بتواند در دین آفریدگار را بفهمد ولی ملا نادان دینی ندانسته در مورد آفریدگار کفرهای خود در آورده در نسبتهای غیر حقیقی می گوید

ای ملت حقیقت را بدانید که ملای دینی در نادانی ها آفریدگار را نمی داند و در نادانی ها به او کفر می گوید

ای ملت حقیقت را بدانید که من دانش آموز علمی در علم آفریدگار را می دانم که بی مذهبم

نویسنده بی مذهب علمی

برای ملا کافر دینی سید عرب موسوی یهود نوشتم

 

1379

مدرسه ای وچه


 

söndag 11 oktober 2015

وصال

 
هدف


طرف آمد نزد من گفتم نزدیکتر نیا

از دور درد دلی را از کسی برایم تعریف کرد

چون از ملایان سیدهای عرب موسوی یهود دوزاری خوشم نمی آید باورم نشد

او گفت به قرآن راست می گویم

گفتم از تاریخ مصرف اش گذشت و پاشا مجید خانم و وزیر زیر دست اش کریم هر دو مردند و نابود شدند

گفت به انجیل قسم

گفتم که تاریخ مصرف آن هم که از قبل گذشته بود

گفت به تورات قسم

گفتم این هم که خیلی از آن یکی در جلوتر تاریخ مصرف اش گذشته بود

گفت پس به چه قسم بخورم

گفتم قسم تو اعتبار ندارد چونکه اینهایی که تو نام می بری اصلا از ما نیستند و غریبه های خارجی اند به هم وطنی که مربوط به ما می شود قسم بخور

گفت ما از خود گناهکارانی که بی راهه رفته باشند نداریم که به آنها قسم بخورم

در سوال گفت پس به چه قسم بخورم

گفتم چون تمام انچه که قسم خوردی تاریخ مصرفشان گذشته آنچه که اکنون فعال و مطرح و جاری است قسم به کون ملایان سیدهای عرب موسوی یهود دوزاری می شود

او گفت به کون ملایان سیدهای عرب موسوی یهود دوزاری قسم

گفتم باریکلا بچه خوب اما چون ملایان حقه باز ابنه ای سیدهای عرب موسوی یهود دوزاری هستند قسم تو در معنی بر عکس می شود

یعنی تو با قسم ات به دروغ اشاره کردی

بعد هم او را همراه با قرآنی که متعلق به رهبر پاشا مجید خانم و وزیر زیر دست اش آقا کریم بود همراه با انجیل و تورات و ملایش یک تیپ پا زدم و در فاصله دوری که او از من بود با تیپ پا از خودم دورترش کردم و اکنون بیشتر او را در این نامه برای شما افشا می کنم

و بعد از چند روز او دوباره به نزد من برگشت و به مانند قبل که برایتان تعریف کردم من به او اجازه نمی دهم که به نزدیک من شود و در فاصله ای دورتر از من او در آنجا بود

و گفت به کون ابنه مورموری سید عرب حسنلی موسوی یهود دوزاری قسم

گفتم قبل از انجام بر آن ملا آن ملای سید عرب موسوی یهود دوزاری را واجبی کشیدی و تیغ اش کردی

گفت ابتدا واجبی زدم اش بعد تیغ اش کردم و بعد اش هم او را روغنکاری کردم

گفتم خوب بعد چه شد گفت به آرزوی دیرینه ام رسیدم و کام انجام شد و ادامه داد و برایم بیشتر تعریف کرد و گفت دخول در او انجام شد

گفتم آها باریکلا

و حالا که به آرزویت رسیدی به تو تبریک می گویم و حالا که برایم تعریف کردی بر گرد به سوی ملای عیالت سید عرب موسوی یهود دوزاری

و برایتان تعریف کنم که او در آرزو آنچه که در پی اش بود به آرزویش رسید و بعد از افشا گریش از ملا سید عرب موسوی یهود دوزاری برای من او برای زندگی در ادامه باقیمانده عمراش به نزد مزدوج اش ملا سید عرب موسوی یهود دوزاری برگشت

پس خاطرتان باشد که وقتی به ملا سید عرب موسوی یهود دوزاری می رسید برای آنکه به توقعات و آرزوهایتان برسید ابتدا باید بر تمامی وجود او واجبی بکشید بعد اش هم تمامی وجودش را تیغ کنید و بعد از آن هم تمامی وجود او را روغنکاری کنید و در مرحله بعد هم به مقام دامادی نایب می شوید و ملا سید عرب موسوی یهود دوزاری هم به مقام عروس خانواده اتان نایب می شود مکان زندگی اتان را هم من بیت نامگذاری می کنم همه توقع دارند که آرزو هایتان مستجاب گردد و هدیه عروسی شما صدور انقلاب بشود و کره زمین در سیطره عروس خانم ملا سید عرب موسوی یهود دوزاری بشود

گفتید چگونه عروس خانم بر سیطره کره زمین شود

روشی که بر ای سیطره عروس خانم بر کره زمین اکنون جاری است را برایتان افشا می کنم تا بدانید

ابتدا عقل برای تصمیم از همه حذف می گردد

عروس خانم همه جا را به شلوغی می کشاند

بین قدرتهااختلاف می اندازد

سپس در دوستی با قدرتی به آن قدرت نفوذ می کند

و قدرت دوم را بی حیصیت می کند و سرانجام نابودش می کند

و قدرت اول را هم در تسلط خود تصمیم گیرش می شود

در آخر هم قولی که ملا سید عرب موسوی یهود دوزاری در قبرستان برای صدور انقلاب از طریق نابودی تمدن ها داد به انجام می رسد

و در مرحله بعد از نابودی تمدنها ملا سید عرب موسوی یهود دوزاری با اشاره به دروغی که از قبل گفت یعنی علم گناه است و دین صواب است علم و صنعت را در کره زمین از بین می برد که این هدف است

و بعد از نابودی علم و صنعت تمدنهای زمین به واپسگرایی رفته و دین در زمین قانون و ارکان می شود و ملایان دینی سیدهای عرب موسوی یهود دوزاری به جای دانشمندان علمی امروز خود را نزد مردم دانشمندان می نامند و زمین کاملا تحت کنترول و حکومت و امیال ملایان سید های عرب موسوی دوزاری یهود می شود و تصمیمات دینی ملایی قانون جاری روز می گردد

من اکنون بدون ملایان سیدهای عرب موسوی یهود دوزاری و مزدوج اشان به دنیا می نگرم و زندگی آرام بدون تهدید را در آرامش خود دارم

تو چطور

بنویس و برای همه افشا کن

می فهمم که چرا نمی نویسی یا نمی گویی اشکال ندارد چون تو می ترسی که بدنت بی کله شود و من به جای تو هم می نویسم

 

1379

رستمکلا ساری مازرونی

مدرسه ای وچه

 
 
 

 



fredag 9 oktober 2015

اجنه


 
ویندی
بخوان و بخند 
ویندی منظور است که برای رسیدن به درک و منظور صحیح فقط شنیدن کافی نیست بلکه باید با چشم دید و خواند تا فرض منجر به اثبات شود بر این انتظار همیشه در حال نوشتنم تا فرض در اثباط مکتوب گردد
داستان اجنه
در سایت آپارات فیلمی را در مورد اجنه دیدم
پسندیدم مطلبی هم در این مورد بنویسم
آنچه که برایم عجیب است وجود اجنه نیست چون آنها هم نوعی زندگی در درون این دنیا هستند
آنچه که عجیب است اینکه مردم چگونه در نادانی از اجنه موجود ترسناک و وحشتناک غیر قابل درک ساختند و مردم از اینگونه زندگی دیگر در درون دنیا وحشت دارند و از این وحشت برای ملا شغل ملایی درست کردند
و چون اجنه ها می توانند بر فکر مردم تسلط داشته باشند آنها خود با کنترول مغز مردم مردم را می ترسانند و با این ترساندن اجنه ها مردم را به سمت ملا سوق می دهند
و به این روش اجنه برای ما مردمان ملا آفریدند
شما چه فکر می کنید
من فکر می کنم که به این روش اجنه ها دکان خوبی برای ملایان تاسیس کردند و با بوجود آوردن این روش اجنه ها در بیکاری که در دنیا پرسه می زدند و حوصله اشان از بیکاری سر می رفت و سرگرمی نداشتند سرگرمی خوبی را برای خود دست و پا کردند
پس مسله اجنه دکان و سرگرمی خوبی هم برای ملاها و هم برای اجنه ها است ملا پولش را جیب می زند و اجنه ها هم از بیکاری حوصله اشان سر نمی رود
در افشای ملا می نویسم که اگر ملا که خود را اینگونه به اجنه نزدیک می داند اجنه ای غیبی را ببیند از ترس پا می گذارد به فرار و در حین فرار به خودش هم می شاشد و هم می ریند
این بود افشای حداقل و حداکثر آنچه که ملانادان ضد دانایی در واقعیت اش است و ما به اینگونه که ملا در نادانیها است هرگز به واقعیت ملا در نادانی هایش فکر نکرده بودیم 
و ملا را که خود نمی داند و نمی فهمد را پاسخ سوالات بی جواب دانستیم
اگر به افشاهای من باور ندارید خودتان ملا را امتحان کنید یعنی در جنگل چادر بزنید و ملایی را در آن چادر در شب تاریک تنها بگذارید و افرادی لباس سفید و افرادی هم لباس سیاه ترسناک بپوشند و به جنگل در نزدیک اطراف ملا بروند و صداهای وحشتناک در بیاورند و ساعت ها بدنبال ملا بدوند و ملا را رها نکنند و شکلک های ترسناک ایجاد کنند قول می دهم که ملا کلپس می کند و از ترس از زبان می افتد
حالا فکرش را کن اگر به جای شما در آن جنگل اجنه غیبی واقعی قرار داشت و به سراغ ملا می رفت ملا از ترس و وحشت به چه روزگاری می افتاد
من به شخصه ملا یی را دیدم که با لباس شخصی به نزد من آمد و به من گفت من ملا هستم و ما ملایان برای مردم از غیب می گوییم اما آنچه را که می گوییم خود نمی دانیم و نمی فهمیم تا اینکه دیشب در خانه روی تختخواب خوابیده بودم موجودی غیبی را که نمی توانستم ببینم مرا بغل کرد و مرا از روی تختخواب به سمت پنجره برد و پای پنجره در داخل اتاق به سمت کف خانه رهایم کرد و آن ملا در لباس شخصی از ترس وحشت زده و هراسان بود اما چون او ملا بود من به حرفش اهمیت ندادم و به راه خود در فاصله بیشتر در جدایی بیشتر از او ادامه دادم
اگر ملا در نادنی ها و نفهمی ها اینگونه است قول آن دنیا دادنش در حواص پرتی هایش مزخرفات است یعنی ملا چرند می گوید
به قولی فهم اجنه در کله ملا نیست بلکه در دهان ملا است
اما اکنون و در آینده صنعت غیب تحت تحیقات علم در کله علمی ها است
اکنون یادم افتاد که آخوندی مسخره در آمد خمیازه ای کشید و دهن دره ای کرد و در نادانی ها گفت علوم انسانی از نوع علمی باطل است و باید علوم انسانی دینی اسلامی جانشین علوم انسانی از نوع  علمی گردد تا اجنه ها خوششان بیاید و شما باور کنید که اکنون که یادم به این گفته ملا افتاد و برایتان نوشتم دارم از خنده روده پر می شوم و هر هر به ملای نادان می خندم چون به ملا باید اینگونه هر و هر خندید و قول می دهم که همه آنهایی که علمی می فهمند اکنون دارند به این دهن دره و احاجیف ملا می خندند
و مهمتر از همه اینکه چون ملا نادان ضد دانایی فاقد هر گونه علم است به این علت نزد ملا در لغت علوم انسانی کلمه علوم حذف می شود و به جای جمع لغت علم که علوم می شود جمع لغت دین قرار می گیرد حالا خودت فکرش را بکن که در روش دینی با جانشین قرار دادن لغت دین به جای لغت علوم در نام علوم انسانی چه افتزایی  جان می گیرد
از شما سوال دارم آیا می شود دنیایی که خودش در ساخت اش از نظم علمی متکامل شده در وجودش فاقد هر گونه ساخت و نظم علمی متکامل باشد
یعنی اگر هم دنیا و هم انسان درونش متکامل از نظم علمی هستند پس علم انسان شناسی در درون دنیا ایجاب می شود که ما این علم انسان شناسی را به نام علوم انسانی علمی در درون دنیا می نامیم
پس در قرن حاظر ثابت شده که ملا در تربیت اش نادان و ضد علم و ضد دانایی درست شده و ملا طبق خاصیت اش که در نادانی بر بدی است به جنگ با علم رفت و متوجه شدیم که ملا نادان است و به مبارزه با دانایی قیام اش را شروع کرد
من می گویم ای ملا ابتدا برو در دانشگاه درس جیگر و قلوه و مغز و کلیه بخوان یا کامل بگویم ملا باید ابتدا درس پزشکی و شیمی و فیزیک و آدم شناسی دیجیتال و آنالوگ بخوانی بعد در مورد انسان و انسانیت نظر بدهی و من به ملا در آرامش می گویم ملا نادان ضد دانایی به حوزه ات بر گرد و در این عصر دانایی در نادانی هایت احاجیف نگو چون دانایان احاجیفت را می فهمند و می فهمند که ملا در نادانی است و احتیاج است که ملا باید به مدرسه برود تا علم بیاموزد و دانا گردد پس تا آن موقع ملا خفه شو و به نزد اجنه هایت بر گرد
در آخر می نویسم تا با هم همراه با اجنه های ملایی همه با یکدیگر همزمان به ملا و اجنه هایش بخندیم
آماده باشید که می خواهم بنویسم
اما قبل از اینکه بنویسم یادآوری می کنم که اکنون دانشمندان در فهم و دانش بیشتر در زمینه جهان شناسی در حال تحقیقات هستند و دنیا را بیشتر از گذشته تحقیقات می کنند
حالا می نویسم تا با هم به ملا بخندیم
آماده اید
 ملایان در حوزه های طلبگی جهان شناسی می خوانند آن چه جهانشناسی است که ملا در نادانی می خواند
 
حالا که به ملا خندیدید و خنده اتان را کاملا سیر انجام دادید من ادامه را می نویسم
سوال من این است ملا که دانش ندارد بدون هیچ دانایی و در فقدان داناییها که ملا نمی تواند جهان را بفهمد و درس جهانشناسی نیاز به علم و دانش و دانایی بسیار دارد اکنون شما غیر ملایان فکر کنید آیا می شود بدون هیچ دانایی علمی جهان شناسی داشت این جهانشناسی غیر علمی در نادانی ها چگونه می شود شما متخصصان رشته ها گوناگون در زمینه های علمی مخصوصا در زمینه فیزیک که تحقیقات دنیا می کنید نظر بدهید و بگویید که این جهان شناسی ملایی چگونه است به ملا گفتم ملایان می گویند که جهانشناسی دینی را اجنه ها به ملایان می آموزند به این خاطر ملایان در سخنانشان از اجنه ها می گویند
سوال من اینگونه است که چون ملایان در نادانی ها غلط می گویند و نادانند و غلط می کنند پس معلمان ملاهای نادان ضد دانایی که اجنه ها هستند هم به مانند جماعت ملایان نادانانند و غلط می گویند و غلط می کنند
حالا که علت و منظورم را در مورد ملا و اجنه اش کاملا اثباط و بر ملا کردم شما در بی مقداری ملا متعجب هستید و من هم در تعجب قبل از اینکه بنویسم نمی دانستم ولی اکنون می دانم که ملا نادان جاهل هم می تواند در دنیای دانایان عاقل رهبر دانایان و عاقلان شود
تو چه فکر می کنی عزیز غیر ملای عاقل دانایم
 
 
۱۳۷۹

رستمکلا ساری

مدرسه ای وچه
 
 


torsdag 8 oktober 2015

بیچاره گوسفند



علم حاصل سلامتی و دین حاصل مریزی

چرا
 

پرسید آیا من زرتشتی هستم

جواب دادم زرتشتی بودن یا نبودن بستگی به خصلت آدم دارد که خوب باشد یا بد

چون خودم را خوب می شناسم در واقع می فهمم که مهربانی خصلت من است

به این خاطر آشویی هستم

چون خودت را خوب می فهمی خودت را بشناس بعد از شناخت خصلت هایت خود را بسنج که آیا آدمی خوب یا آدم بدی

اگر خودت را فهمیدی که آدم خوبی هستی مسلما زرتشتی نیکخواه می شوی

اگر خودت را فهمیدی که آدم بدی هستی مسلما دینی بدخواه می شوی

یاد آوری می کنم که نیکخواهی روش علمی است

                                                                                                      یادآوری می کنم که بدخواهی روش دینی است

توضیح بالا اینگونه برداشت می شود که

زرتشتی بودن در علم سنجش می شود

 دینی بودن در دین برداشت می شود

فکر سالم در سلامتی علم آوری می کند

بی فکر مریز در مریزی دین آوری می کند

شیر و ببر و پلنگ و گرگ بد درنده نمی تواند سنبل زرتشتی باشد

بیچاره گوسفند


1379

رستمکلا ساری مازرونی

مدرسه ای وچه