tisdag 12 augusti 2014

من آونگ من هاونگ خوش آمدید









تولد آونگ و هاونگ را به شما تبریک می گویم

 

 

 

آونگ و ها ونگ در آن محله که زندگی می کردم در کنار بیرونی کنج خانه من زندگی می کردند

 

چند روز قبل بود رفته بودم از مغازه ساندویج بخرم و رفتم به مغازه ای که ساندویج خوشمزه ارزان می فروخت   مغازه کوچکی بود توی مغازه پر از آدم ایستاده و نشسته بودند من هم در آخر همه در داخل مغازه توی نوبتم ایستاده بودم شروع کردم به دیدن اطراف تلویزیون بزرگی در روی دیوار به دیوار چسبیده بود آن تلویزیون موزیک پخش می کرد در بالای تصویر تلویزیون نام فرستنده برنامه تلویزیونی نوشته شده بود آن را خواندم و برای شما آن نام را می نویسم  AVANG  با دیدن این نام به یاد گذشته افتاده بودم روزی تقریبا نوزده سال قبل یک ترک آذربایجانی را می شناختم به منزل او می رفتم روزی او کانال برنامه رادیویی باز کرده بود اسم برنامه رادیویی خود را آونگ گذاشته بود     خواستم از او بپرسم که چگونه او تصمیم گرفت که اسم کانال رادیویی خود را آونگ نهاد    همینکه گفتم   رادیو و خواستم بقیه اش را بگویم    سریع و بدون معطلی او گفت که آونگ اسم قشنگی است ولی او معنی اسم آونگ را نمی دانست و من تصمیم گرفتم خاطره بو جود آمدن اسم آونگ را برای شما بنویسم اما آنچه که نزد من و همه است اینکه وقتی نام آونگ به زبان می آید نام ها ونگ هم به دنبال نام آونگ به فکرمان می آید پس وقتی اینگونه می شود من هم در مورد آونگ و هم در مورد ها ونگ  می نویسم تا آن دوست ترک آذربایجانی من هم یاد بگیرد و بداند

داستان اینگونه شروع شد

در زمان دور گذشته از حالا     در دهاتی بزرگ ساکنی جدید به آن دیار مهاجرت کرده بود مدتی گذشت مردم بیرون خانه از داخل خانه صدای آه و ناله گفتن می شنیدند مردم ابتدا بی خیال بودند بعد از مدتی تعجب کردند چرا دائما از آن خانه    صدای آه و ناله گفتن می آید مردم ده با هم در مورد آن صدا صحبت می کردند چندین بار تصمیم گرفتند که با آن خانواده صحبت کنند اما مرد آن خانه آدم خشمگین و بد اخلاق بود هیچ کس جرات نمی کرد که از او سوال کند و زن آن خانه هم فردی مهربان بود و هر روز بین مردمان دیگر آن ده می رفت و هرگز علت هی آه و ناله گفتن خود را به مردم نمی گفت و مردم هم برای آن زن ناراحت بودند و دلسوزی می کردند

تا روزی که آن زن در بین آن مردم غایب بود مردم با هم در مشورت صحبت کردند و تصمیم گرفتند که وقتی آن مرد و زن در خانه نیستند به آن خانه بروند تا بدانند که در آن خانه چه خبر است گذشت تا روزی آن مرد و زن با هم از خانه خارج شدند مردم به داخل خانه آونگ و هاونگ هجوم کردند دیدند که در وسط خانه سوراخی قرار دارد و جسمی به شکل گرز در کنار آن سوراخ بود مردم بسیار ناراحت شدند و با هم مشورت کردند و در آخر مشورت نتیجه گرفتند که آن مرد آن زن را درون آن سوراخ می گذارد و با آن گرز بر او می کو باند مردم از دیدن آن صحنه خشمگین و ناراحت بودند

مردم به این نتیجه رسیدند که

وقتی آن مرد با آن گرز محکم بر آن زن در سوراخ می کو باند در هر بار وارد کردن ضربه بر آن زن مرد فریادی خشمگین از آه و ناله می گفت و زن هم که کتک می خورد از درد زیاد هی آه و ناله ها می گفت

و مردم بعد از صحبت های بسیار از خانه خارج شدند و بعد از مدتی آن مرد و زن به خانه برگشتند و مردم فکر می کردند که آن دو زن و شوهرند

ولی روزی آن زن به مردم گفت نه او با آن مرد برادر و خواهرند مردم باورشان نشد فکر می کردند که آن زن از آن مرد می ترسد که واقعیت را به مردم بگوید

و مردم خشمگین تصمیم گرفتند که بر آن مرد شورش کنند اما آن مرد بسیار قوی و خشمگین بود و کسی را جرات اعتراض و شورش بر او نبود

مردم با هم صحبت ها کردند که سعی بیشتر کنند تا آن زن اطلاعات بیشتر بگوید تا آن مردم بتوانند برای نجات آن زن کاری کنند و سر انجام مردم تصمیم گرفتند

که با اسرار از آن زن بپرسند و سعی کنند که آن زن به آنان بگوید که چرا آن مرد او را می زند و مردم منتظر ماندند که آن زن از خانه بیرون بیاید ولی آن زن در خانه زندانی شده بود و نمی توانست دائما به نزد مردم بیاید تا روزی آن زن برای گرد گیری خود که خود را از گرد ها پاک کند او به بیرون خانه آمد زن های ده رفتند به او نزدیک شدند و به آن زن گفتند که ما هر روز چند بار آه و ناله گفتن آن مرد را می شنویم که با فریاد تو را کتک می زند و بعد از کتک زدن تو هی آه و ناله گفتن تو را می شنویم

ولی آن زن در جواب گفت که آن مرد او ا نمی زند

ولی مردم تعجب کردند و می دانستند که آن مرد آن زن را می زند و مردم دلشان به حال آن زن رحم کرد و به زن گفتند که آنها می دانند که آن مرد آن زن را می زند و آن زن می ترسد که به مردم بگوید آن زن بار دیگر در جواب گفت    نه آن مرد او را نمی زند بعد ها همینطور هر روز فریاد آه و ناله گفتن از کتک زدن و کتک خوردن ادامه داشت تا روزی که آن مرد در خانه نبود و فقط آن زن در خانه بود مردم به داخل آن خانه جنبش کردند و در درون خانه هرچه بود را به بیرون خانه پرتاب کردند و آن زن را با خود بردند آن مرد به خانه برگشت ولی او هیچ اعتراضی نکرد مردم دیدند که او آرام شده و چون آرام بود مردم آن زن را رها کردند و او به خانه برگشت و آن مرد هم تمام وسایل پاشیده شده را جمع و جور کرد و کتک زدن و کتک خوردن بار دیگر ادامه پیدا کرد و آه و ناله گفتن کمتر مرد و هی آه و ناله گفتن بیشتر زن ادامه پیدا کرد و مردم هم به یکدیگر می گفتند ( خود خواسته را چاره ای نیست ) و مردم بی تفاوت شدند تا مدت زیادی گذشت و از آه و ناله گفتن و هی آه وناله گفتن خبری نبود مردم به دنبال آن مرد و زن جستجو کردند ولی آن مرد و زن را هرگز دیگر نیافتند تا چند روز قبل من برای خرید ساندویج به مغازه ای رفتم در آنجا افراد زیادی در مغازه بودند و مغازه پر از آدم بود و من هم توی نوبت ایستاده بودم به دور و برم نگاه می کردم دیدم تلویزیونی بر روی دیوار نسب است موزیک پخش می کرد آه و ناله گفتن آن مرد و هی آه وناله گفتن زن را در آن تلویزیون شنیدم خوب توجه کردم دیدم در بالای صفحه تلویزیون اسم آن کانال تلویزیونی نوشته بود      نوشته بود آونگ    از مغازه دار سوال کردم که آه و ناله گفتن این آونگ عین آه و ناله گفتن آن آونگ همسایه ام در دهاتم بود که خواهرش را می زد سپس در نوبتم کمی جلو رفتم و نوبت من کمی جلو رفت از آنجا توانستم که اتاق غذا پزی را ببینم  دیدم که آشپز وسیله ای در دست دارد و به داخل سوراخی می کوبد و دائما آه و ناله گفتن مرد و دائما هی آه و ناله گفتن زن بگوشم می رسد گفتم چرا می زنی گفت چه می گویی این آونگ است و این هم هاونگ این دو بسیار سفت و سخت درست شدند در درون هاونگ در وسط اش سوراخ بزرگی دارد و آونگ دسته ای سفت و محکم و سنگین است که من نخود را ریختم توی هاونگ و با آونگ بر نخود در  سوراخ هاونگ می کوبانم تا نخود آرد شود حالا که نوبت تو می رسد من آن را می پزم تا تو آن غذا را بخوری و ادامه داد و گفت که او آونگ را به هاونگ نمی کو باند بلکه آونگ را به لوبیای درون هاونگ می کوبد به این خاطر هاونگ هرگز زخمی و خراب نمی شود

بعد گفتم من می دانستم ولی آن ترکی که نوزده سال پیش از او در مورد نام کانال رادیوی اش که آونگ گذاشته بود پرسیده بودم او نمی دانست چون آونگ و هاونگ در دیار او برای آنها غریب بود و آونگ و هاونگ نزد ما زندگی می کردند

سپس به آشپز گفتم من می دانستم که هر بار مردم از هاونگ سوال می کردند که آونگ بر او ضربه وارد می کند و او را می زند آن زن در راستی بدرستی می گفت که آونگ هرگز او که هاونگ بود را نمی زد و نمی زند و گذشت و گذشت روزگار پیر شد و از پای در آمد اما آن برادر و خواهر یعنی آونگ و هاونگ هنوز جوانند و بعد ها که همه داستان های مرا خواندند و می دانند آونگ ها و هاونگ ها متولد شدند و اکنون همه در خانه خود بعنوان یک وسیله ضروری آونگ ها و هاونگ ها دارند و اگر هم خانواده ای خود آونگ و هاونگ را در خانه نداشته باشد نام آونگ را در کانال تلویزیونی خود دارد ولی در بی میلی کسی نام کانال تلویزیونی خود را هاونگ نمی گذارد

اکنون برای آن فرد ترک آذربایجانی نحوه استفاده آونگ و هاونگ را می نویسم

لوبیا و نخود را درون سوراخ هاونگ می ریزی و با آونگ بر آن می زنی تا نرم شود آنوقت که نرم شد با آن آرد نرم شده حلیم بوقلمون می پزی و می خوری گاهی هم گندم را در سوراخ هاونگ می ریزی و با آونگ بر سر و روی گندم در هاونگ می زنی وقتی گندم آرد و نرم شد خمیر می کنی و نان می پزی و می خوری تا شکم ات خالی نماند که تو از گرسنگی اذیت نشوی

گاهی هم که آبگوشت درست می کنی با آونگ به داخل د یک هاونگ می کوبی تا آبگوشت کوبیده شده و بعد کوبیده آبگوشت می خوری

و آونگ و هاونگ کلی مصارف دیگر در زندگی دارند و راستی اگر آونگ و هاونگ نبود تو برای نرم کردن از چه استفاده می کردی

و باید تذکر و یادآوری کنم که هیچ کسی یا جنبشی تا امروز نتوانست که آونگ و هاونگ ابدی را از هم جدا کند یعنی هر کجا که آونگ هست ها ونگ هم هست یا هر کجا ها ونگ باشد آونگ هم سر و کله اش پیدا می شود

و به این برادر و خواهر برای مقاومت و استواری اشان در سیر نامرادی ها تا این زمان طولانی که تا امروز به همان خوبی اشان در شروع اشان همانگونه هنوز استوار و مقاوم هستند من به این برادر و خواهر ابدی تبریک گفته و به آنها ارج می نهم تصورش را بکن اگر در تمام دنیا نه فقط کره زمین در آشپزخانه ما بلکه در تمام دنیا آونگ ها و هاونگ ها نباشند آنوقت همه چیز   فقط به درشتی ها می روند و در سرانجام دنیایی نخواهد بود پس تمام دنیا در تمام شیمی یا فیزیک اش در هر اندازه ای در درون خود آونگ ها و هاونگ ها دارد تا دنیا بر قرار است و شکم تو هم سیر می شود

حالا چون آن فرد آذربایجانی ترک به من گفت که اسم آونگ معنی ندارد من می خواهم برای همه تجزیه و تحلیل و معنی اسم آقا آونگه و هم اسم خانم هاونگه را برای شما بنویسم پس در ادامه بخوانید

اما قبل از ادامه می خواهم رازی را برای شما تعریف کنم  من از همان اولش اسم و راز آونگ و هاونگ را می دانستم اما چون همه یکپارچه و متحد بر علیه آونگ و به نفع هاونگ شده بودند من نمی توانستم واقعیت این برادر و خواهر یعنی آونگ و هاونگ را به آنان و شما بگویم   اگر می گفتم مردم عصبانی بر من می شوریدند اما حالا که همه چیزها از تاپ و توپ افتاد و مردم آرام گرفتند من توانستم این خواهر و برادر را با نام های آونگ و هاونگ به درستی به شما و همه معرفی کنم      و واقعیت درستی نیاز ما به این خواهر و برادر و مفید بودن آن دو برای نیاز و وجود ما و دنیا را برای شما بنویسم     امیدوارم که آونگ ها و هاونگ ها همیشه باشند تا ما وجود داشته باشیم و زنده بمانیم

 

حالا کله ات      به من بگو      که قبلا نمی دانستی      حالا می دانی      آیا می دانی

در جواب کله او      به کله من       از طریق دهانش        به گوش من گفت        تو خودت کی هستی

کله من از دهانم     به گوش او در کله اش در جواب گفت      من یک داستان نویس هستم      ولی واقعییت می نویسم

پس من با انگشتانم داستان می نویسم        تو با چشمانت داستان های مرا بخوان

کله او    از دهانش      به کله من       در گوشم گفت       باشد

و کله من     از دهانم       به کله او       در گوشش گفت       باشدت  

حتما می گویید اینگونه حرف زدن     توحین است     و من به طرف مقابل درشتی می کنم      من برای فهم تو     توضیح دادم       که         من آونگ هستم

 

 

پس در ادامه تعریف و توضیح و صرف فعل آونگ و هاونگ را بخوانید

 

 

 

تعریف و توضیح نام آونگ

 

بعد از نوشتن داستان آونگ و هاونگ اکنون توضیح و معنی نام آونگ و ها ونگ را می نویسم

البته شما در داستان در مورد چگونگی آونگ و هاونگ خواندید اما من می خواهم بیشتر این دو لغت آونگ و هاونگ را تحلیل بکنم و توضیح بدهم

اما قبل از خواندن دنباله بهتر است که شما ابتدا مبحث گات و نام اوستا چه است و معنی مازندرانی اوستایی زرتشت را بخوانید

 

ابتدا از آونگ شروع می کنم می نویسم

ما می دانیم که در زمان قدیم اسم ها کوتاه شده اول جملات در یک معنی بودند پس من برای رسیدن به معنی و جواب ابتدا لغت آونگ را تجزیه می کنم  بعد از تجزیه آونگ تمامی جمله مختصر شده در نام آونگ را می نویسم

با توجه به داستانم در مورد آونگ و هاونگ ما از قبل آونگ و هاونگ را می شناسیم که آونگ چیست و چه انجام می دهد پس با دانستن و شناخت قبلی از آونگ نام آونگ را در اینجا تجزیه می کنم در تجزیه نام آونگ می شود ( آ- و – ن – گ ) اگر توجه کنید وقتی که آونگ را به هاونگ می زنیم صدایی شنیده می شود این صدا را ما در آونگ  به مازندرانی ( آه و ناله گته ) معنی می کنیم که معنی این جملات مازندرانی به فارسی را ( آه و ناله گفتن ) می نامیم  

در مقایسه تجزیه نام آونگ با صدای حاصله از کوباندن آونگ بر هاونگ در بالا من در میزانهای تجزیه شده ( آ – و – ن – گ ) صدای حاصله از کوباندن آونگ بر هاونگ ( آه – و – ناله – گته )  را می نویسم پس در بالا بر اثر کوباندن آونگ بر هاونگ از آونگ صدای ( آ ) که کوتاه شده ( آه ) است شنیده می شود و الفبای  ( و می شود خود و ) و در الفبای بعدی در کوباندن آونگ بر هاونگ ما الفبای کوتاه شد ه ( ن ) را داریم که ( ناله ) آونگ در کوباندن آونگ بر هاونگ است و در آخرین الفبا در نام آونگ ما آلفبا ( گ ) را داریم که در زدن آونگ بر هاونگ گفته می شد و ما آن را در مازندرانی ( گته ) می نامیم و به فارسی ( می گفته ) معنی می دهد  حالا حاصل های بدست آمده در بالا را در یک پرانتز مطابق تجزیه نام ( آ – و –ن - گ ) پشت سر هم می نویسم می شود ( آه – و – ناله – گته ) و این جملات را پشت سر هم در یک جمله می آورم می شود ( آه و ناله گته ) که این معنی مازندرانی در داخل پرانتز را به فارسی ترجمه می کنم می شود ( آه مازندرانی مساوی آه فارسی است ) و ( و مازندرانی مساوی و فارسی است ) و ( ناله مازندرانی مساوی ناله فارسی است ) و ( گته مازندرانی مساوی میگفت فارسی است) و این معنی های فارسی را در یک پرانتز می نویسم می شود ( آه و ناله می گفت ) پس ما اکنون می دانیم که معنی ( آونگ ) مازندرانی زرتشتی چه می شود برای تذکر می نویسم که در نحوه گفتن فارس ها ( لغت آه و ناله می گفته ) را می گویند که (آه و ناله می کرد )

 

توضیح و تجزیه و تحلیل و معنی نام آونگ در بالا را در پایین در مقایسه با هم می نویسم

 

تجزیه نام آونگ                     آ       و      ن      گ

معنی نام آونگ به مازندرانی        آه      و      ناله    گته

معنی نام آونگ به فارسی             آه      و     ناله     می کرد

آنچه که ما باید در این معادلات در نظر بگیریم اینگونه است که این تجزیه و تحلیل نام ( آونگ ) با توجه و بر اساس نوع عمل و انجامش و انجام در نوع استفاده اش انجام شده

 

حالا در ادامه می خواهم در مورد آونگ و صرفش بنویسم

 

ابتدا ( گ ) آخر را در آخر لغت آونگ که به معنی ( گت ) در زبان مازندرانی و به معنی گفته به زبان فارسی می شود را صرف فعل و معنی می کنم

 

پس در لغت آونگ صرف ( گ ) آخر می شود

 

مازندرانی مفرد             فارسی مفرد                       مازندرانی جمع                   فارسی جمع

گتمه                          می گفتم                             گتمی                             می گفتیم

گتی                          می گفتی                             گتنی                              می گفتید

گته                           می گفت                              گتنه                              می گفتند

 

 

صرف ( گ ) در آخر لغت ( آونگ ) را که در بالا نوشتم آن صرف را بجای ( گ ) در آخر خود لغت ( آونگ ) قرار می دهم

 

 

پس صرف دستوری لغت ( آونگ ) به شکل زیر می شود

 

 

مازندرانی مفرد                 فارسی مفرد                     مازندرانی جمع                       فارسی جمع

آونگتمه                          آه و ناله می کردم               آونگتمی                               آه و ناله می کردیم

آونگتی                          آه و ناله می کردی               آونگتنی                               آه و ناله می کردید

آونگته                          آه و ناله می کرد                  آونگتنه                                آه و ناله می کردند

 

 

همان پسوند نوشته شده صرف دستوری ( آونگ  ) در بالا را بصورت تجزیه شده در پایین می نویسم

 

صرف دستوری لغت ( آونگ تجزیه شده ) به شکل زیر می شود

 

مازندرانی مفرد                             مازندرانی جمع

آون گتمه                                     آون گتمی

آون گتی                                      آون گتنی

آون گته                                       آون گتنه

 

حالا تا اینجا شما ( آونگ ) را می شناسید برای شناخت بیشتر ( آونگ ) من در مورد ( هاونگ ) در ادامه بیشتر می نویسم تا شما آدرس را درست بروید

 

 

 

تعریف و توضیح نام هاونگ

 

پس بعد از توضیح آونگ که برای شما نوشتم اکنون می روم سراغ هاونگ و توضیح و تحلیل و معنی نام هاونگ را برای شما می نویسم

چون در زمان قدیم اسم های مازندرانی زرتشتی از کوتاه شده اول کلمات در کل جمللات بود به این خاطر برای رسیدن به آن جملات ابتدا من این اسم کوتاه شده ( هاونگ ) را تجزیه می کنم که می شود ( ه – ا – و – ن – گ ) حالا که تجزیه نام ( هاونگ ) را در بالا نوشتم می روم سراغ آن جملاتی که این الفبای کوتاه شده در ابتدای آن جملات قرار می گیرد البته معنی این الفبای بالا باید با عمل ( هاونگ ) مناسب باشد پس ابتدا در تجزیه بالا نام ( هاونگ ) ما الفبای ( ه ) را داریم که می شود ( هی ) در کوبیدن و الفبای بعدی در نام ( هاونگ ) الفبای ( آ ) می شود که در کوبیدن صدایی ایجاد می شود و این صدا را ( آه ) می نامیم و در لغت بعدی ( هاونگ ) الفبای ( و ) را داریم که همان ( و ) می شود و بعد از الفبای ( و ) در نام ( هاونگ ) ما الفبای ( ن ) را داریم چون وقتی ( آونگ ) به ( هاونگ ) کوبیده می شود صذای ضربه شنیده می شود ما این صدا را ( ناله ) ( هاونگ ) می نامیم و الفبای آخر در اسم ( هاونگ ) الفبای ( گ ) است که به مازندرانی زرتشتی ( گته ) معنی می دهد و به فارسی ( می گفته ) معنی دارد

پس در پایین من تجزیه کامل نام ( هاونگ ) را می نویسم و در زیر هر الفبا معنی مشابه آن الفبا را می نویسم

و معنی هاونگ را مقایسه می کنم پس می شود

 

تجزیه نام هاونگ                          ه         ا      و      ن      گ

معنی نام هاونگ به مازندرانی          هی      آه     و      ناله    گته

معنی نام هاونگ به فارسی              دائما    آه      و     ناله    می گفته

 

پس در اینجا ما معنی و منظور لغت ( هاونگ ) را می دانیم که به مازندرانی می شود ( هی آه و ناله گته ) و به فارسی می شود ( دائما آه و ناله می گفته ) چون زبان وگرامر فارسی با مازندرانی فرق دارد معنی درست ( هی آه و ناله گته ) مازندرانی به فارسی متداول امروز می شود ( هی آه و ناله می کرد )

این تجزیه و تحلیل و معنی نا ( هاونگ ) بر اساس نوع کار و عمل ( آونگ  و هاونگ ) در یک پروسه که انجامش در نوع استفاده اش تجزیه و تحلیل و معنی شد نوشه شد

 

 

حالا در ادامه می خواهم در مورد هاونگ و صرفش بنویسم

 

ابتدا ( گ ) آخر را در آخر لغت هاونگ که به معنی ( گت ) در زبان مازندرانی و به معنی گفته به زبان فارسی می شود را صرف فعل و معنی می کنم

 

پس در لغت هاونگ صرف ( گ ) آخر می شود

 

مازندرانی مفرد             فارسی مفرد                       مازندرانی جمع                   فارسی جمع

گتمه                          می گفتم                             گتمی                             می گفتیم

گتی                          می گفتی                             گتنی                              می گفتید

گته                           می گفت                              گتنه                              می گفتند

 

 

صرف ( گ ) در آخر لغت ( آونگ ) را که در بالا نوشتم آن صرف را بجای ( گ ) در آخر خود لغت ( آونگ ) قرار می دهم

 

پس صرف دستوری لغت ( هاونگ ) به شکل زیر می شود

 

 

 

مازندرانی مفرد              فارسی مفرد                     مازندرانی جمع                    فارسی جمع

هاونگتمه                     آه و ناله می کردم               هاونگتمی                       آه و ناله می کردیم

هاونگتی                     آه و ناله می کردی               هاونگتنی                       آه و ناله می کردید

هاونگته                     آه و ناله می کرد                  هاونگتنه                         آه و ناله می کردند

 

همان پسوند نوشته شده صرف دستوری ( هاونگ  ) در بالا را بصورت تجزیه شده در پایین می نویسم

 

صرف دستوری لغت ( هاونگ تجزیه شده ) به شکل زیر می شود

 

مازندرانی مفرد                             مازندرانی جمع

هاون گتمه                                     هاون گتمی

هاون گتی                                      هاون گتنی

هاون گته                                       هاون گتنه

 

در اینجا شما اکنون هم آونگ و هاونگ را بدرستی که چگونه اند را می دانید

 

افشا گری

لغات آونگ و هاونگ که در مازندرانی است را فارس ها تلفظ می کنند اما نمی دانند که چه است اکنون که افشاگری این لغت را عین افشاگری لغات گات – و – زرتشت – و – اوستا – و  - درود – و – دیو که در جلوتر افشا کرده بوده و برایتان نوشتم این لغت ( آونگ ) و ( هاونگ ) هم به مانند لغات افشا شده قبلی است       که این زبان در قدیم زرتشتی در سرزمین زرتشت در مازندران تلفظ و سخن می شد

 

پس تا اینجا شما را به کله     آونگی و هاونگی اتان می سپارم

اگر هنوز آونگ و هاونگ را متوجه نمی شوید عکس آونگ و هاونگ را در دنباله رسم کردم و در دنباله عکس های آونگ و هاونگ را با توضیح به شما معرفی می کنم

شاید اگر با چشم خود آونگ و هاونگ را ببینید آونگ و هاونگ را متوجه شوید

آگر بگویم جاوید باشید     الکی گفتم        پس به جایش براستی می گویم

تا آن کله ات هست      در آن کله سلامت و راحت باشی

 

بچه مدرسه ای

 

حالا که صرف و معنی لغت آونگ و هاونگ مازندرانی زرتشتی را می دانید و معنی آونگ و هاونگ زرتشتی مازندرانی را به فارسی در معنی برای شما نوشتم و شما خواندید باز اگر مطمئن نیستید و نمی دانید و نمی فهمید به شکل صفحه بعد مراجعه کنید در آنجا آونگ و هاونگ وجود دارند و خود شان        خودشان را به شما معرفی می کنند

 

                                       من آونگ             من هاونگ     

 

آیا ما را در خانه اتان راه دادید




 

 

 


تو چه هستی

نمی توانی هیچکدام نباشی در دنیا غیر از آونگ و ها ونگ نیست

یا آونگی

یا هاون گی

نمی توانی همه اش باشی

همه اش خود دنیا است

پس خودت را به من معرفی کن

 

 

این داستان اعتراض هاونگ به من

 

آونگ بر هاونگ آونگ می کرد و هاونگ به آونگ می گفت آونگ بکن

 

من داستان تولد آونگ و هاونگ را به شما تبریک می گویم را که قبلا نوشتم دیروز بود ولی دنباله داستان آونگ و هاونگ را به اسم اعتراض هاونگ که اکنون می نویسم امروز شد پس داستان امروز مرا در ادامه داستان دیروزم بخوانید

در اعتراض      هاونگ بعد از خواندن داستانم با من تماس گرفت و ضمن تشکر و قدر دانی از نوشتن داستانی که زیر دندان همه مزه می کند هاونگ به من گفت که این داستان را که نوشتی صحیح است اما همه اش نیست من هم به هاونگ گفتم می دانم این اضافه را هم به آنچه که نوشتم اضافه می کنم تا همه اش شود هاونگ جواب داد اگر منظورم از آنچه که اضافه تر است را می دانی برایم تعریف کن من در تبصره پایین شروع کردم به تعریف کردن برای هاونگ

مقدمه

از مردم ده آونگ و هاونگ عذر خواهی می کنم که در نوشتن داستان آونگ و هاونگ من به یک موضوع مهم بی توجهی کردم که اکنون در ادامه این داستان آن بی توجهی ام را جبران می کنم و برای کامل کردن داستان آونگ و هاونگ داستان آونگ و هاونگ را در هاونگ کمی تغییر می دهم باشد که مردم ده آونگ و هاونگ از من راضی شوند

 

تبصره

پس داستان آونگ و هاونگ را که قبلا نوشتم اینگونه می شود که وقتی آونگ هاونگ را تنبیه می کرد ( ه ) در هاونگ دو معنی داشت که من فقط معنی اول را نوشته بودم

که در آن معنی اول در آن داستان ( ه ) اول در نام هاونگ را به معنی ( هی ) مازندرانی یا به معنی ( دائما ) فارسی معنی کرده بودم

اما موضوعی که من توجه نکرده بودم اینکه هر بار آونگ بر هاونگ آونگ می کرد هاونگ در تایید آونگ به آونگ به مازندرانی می گفت ( ها ) و ( ها ) مازندرانی در هاونگ را فارس ها می گویند ( بله ) و به این علت بود که مردم دهی که از هاونگ صدای ( بله ) سپس ( آه و ناله )  هاونگ را پی در پی می شنیدند       می شنیدند که هاونگ در حین کتک خوردن به خواست آونگ گوش می کرد و هاونگ آونگ را تایید می کرد و هاونگ به خواست و نیاز آونگ توجه می کرد و هاونگ مرید آونگ بود و هاونگ جذب آونگ بود و هاونگ از آونگ جذب می کرد واین دو در انجام یک پروسه         نیاز همدیگر بودند  اما آونگ بی رحم بی توجه و با زور و خشم هاونگ را تنبیه می کرد پس برای تصیح نوشته قبلی ام در اینجا تجزیه اسم هاونگ را که قبلا نوشتم را دوباره می نویسم

ابتدا تجزیه نام هاونگ را که مازندرانی است به مازندرانی می نویسم که می شود

( ه – ا – و – ن – گ ) و به جای آلفبای حاصله در تجزیه نام هاونگ در بالا من خود جمله ها ی معادل را در آن نام قرار می دهم که می شود ( هی آه و ناله گته )  و در ترجمه فارسی می شود ( دائما آه و ناله می کرد )

در نوشته بالا من ( ه ) هاونگ را در توضیح یک بار در معنی نوشتم اما اکنون ( ه ) در اول نام هاونگ را در معنی دوم می نویسم که ( ها ) مازندرانی یا ( بله ) فارسی می شود و این ( ها یا بله ) را به توضیح قبلی نام هاونگ اضافه می کنیم و نام  ( هاونک ) در واقع ( ههاونگ ) می شود و ( ها ونگ ) کوتاه شده نام ( ههاونگ ) است و من تجزیه نام جدید بدست آمده ههاونگ  را می نویسم که می شود  ( ه – ه – آ – و – ن – گ )

حالا من به جای الفبای کوتاه شده بدست آمده در نام ههاونگ در بالا خود جملات مر بوط به آن الفبا را در آن الفبا قرار می دهم که به مازندرانی زرتشتی می شود ( هی – ها – آه – و – ناله – گته ) و در ترجمه فارسی می شود ( دائما – بله – آه – و – ناله – می کرد )

پس حالا می دانید که علت ناراحتی بسیار مردم چه بود چون هاونگ آونگ را با بله تایید می کرد اما آونگ باز بیشتر بر هاونگ می کوباند

پس این تعریف بیشتر بدست آمده در نام ههاونگ را به تعریف قبلی در مبحث هاونگ به هاونگ اضافه می کنیم و در آنجا هاونگ می شود ههاونگ

پس اکنون هم هاونگ و هم من و هم تو ناراحتی ملت در جامعه آونگ و هاونگ را درک می کنیم باشد هیچ کس در دنیا مسئله نداشته باشد و آونگ ها و هاونگ ها هم بتوانند به آرزوهایشان برسند 

اما خاطرتان باشد که آونگ و هاونگ مهاجر از مملکت دیگری بودند و بعد از این داستان که در این داستان اتفاقات برای آونگ و هاونگ را نوشتم آونگ و هاونگ برای همیشه مهاجر شدند و هم همراه با وسایل زندگی و هم در خارج از وسایل زندگی در دنیا دائما مهاجرت ها می کنند و این دو در استخدام و کار ثابت ابدی در کنار یکدیگر هستند که کسی توان اخراج این دو را از کارشان ندارد

برای فهم بهتر من نسبت ها را در تجزیه و معنی نام ههاونگ در پایین بطور مقایسه ای می نویسم

 

تجزیه نام ههاونگ                           ه            ه      ا       و        ن          گ

معنی نام ههاونگ به مازندرانی            هی        ها     آه       و       ناله         گته

معنی نام ههاونگ به فارسی                دائما      بله     آه       و        ناله        می کرد

تجزیه نام هاونگ به فارسی                د          ب      ا        و        ن          ک

نام ههاونگ به فارسی می شود             دباونک

 

تا اینجا که نوشتم از ههاونگ پرسیدم        آیا حالا بهتر شد که همه اش را نوشتم

ههاونگ گفت     برای ما ههاونگ ها همین ( ها ) مازندرانی به معنی ( بله ) فارسی است که مزه دارد و

اکنون ما ( هاونگها ) می توانیم ( حال با مزه ) بکنیم و معنی مزه هم به مازندرانی برای ههاونگ ( ها ها ها ها  ) و در معنی فارسی  ( بله بله بله بله ) می شود

از ههاونگ پرسیدم اگر ( ها یا بله ) لذت می شود ( نه ) گفتن نزد ههاونگ چه حاصلی دارد ههاونگ به من آونگ جواب داد ( بی مزه ) می شود

من هم به ههاونگ که ما او را هاونگ می نامیم جواب دادم که می خواهم اکنون کاری با تو بکنم که تو پشت سر هم بگویی ( ها ها ها ها ها ها ها ها )

ههاونگ گفت لذت زنده بودن و زندگی کردن به همین ( ها ها ) و ( بله بله ها ) است که در کوباندن آونگ بر هاونگ از ما هاونگها پدید می آید

در اینجا به ههاونگ گفتم که حالا همه می دانند که تو ههاونگ هستی اما من می خواهم تو را کوتاه شده ههاونگ یعنی هاونگ بنامم ههاونگ قبول کرد و من از حالا به بعد ههاونگ را هاونگ می نامم

حالا تو فلانی که می خوانی با فاصله کمتر در هر بار گفتن به تعداد بسیار می گویی ( ها ها ها ها ها ها ها ها ونگ ) یا با فاصله بیشتر به تعداد کمتر می گویی ( آ      آ       آ       آونگ ) تو که آونگ و هاونگ برایت غریب بود و تو هاونگ و آونگ را نمی دانستی و نمی شناختی مسلما حالا می دانی و می دانید که مزه آونگ و هاونگ کردن از کجا و چه است و در هاونگ و آونگ کردن تو چه می کنی

یعنی تو با آونگ در هاونگ در هاونگ آرد می کنی

 

نتیجه گیری ام را در ادامه بخوان

آونگ در هر بار عمل خود بر هاونگ با فریاد می گفت     آ - ونگ          و هاونگ  هم هر بار در انجام عمل آونگ بر هاونگ     هاونگ در تایید و پیروی از آونگ      به آونگ می گفت       ها - ونگ ( اره )

 

نوشته بالا را در پایین به فارسی می نویسم

 

آونک درهر بار عمل خود بر دباونک با فریاد می گفت       آ-ونک        و دباونک هم هر بار در انجام عمل آونک بر دباونک    دباونک در تایید و پیروی از آونک      به آونک می گفت       دباونگ ( بله )

آیا آونگ و هاونگ مهاجر را که به تو وصل شده را با خود در مهاجرت ها می بری یا نه

نمی شود بگویی نه

چون آونگ یا هاونگ یکی از اینها همیشه با تو است

و با مهاجرت ها و در گردش ها و در خانه و بیرون همیشه این مهاجر را با خود دارید

اما اگر آونگ دارید        آونگ هاونگ می خواهد

اگر هاونگ دارید          هاونگ آونگ می خواهد

نمی توانی بگویی     نه       آنوقت همه به تو می خندند       و همه تورا به دیده بد و نادرست می بینند  و در ارزش گذاری نزد مردم بی شخصیت می شوی

پس داری       اگر چه

هاونگ باشد     یا     آونگ

 

 

پس اکنون که شما در منزل دارید آونگ و هاونگ می کنید یا اگر ایرانی هستید و آونگ و دباونک می کنید مردم از بیرون صدای آونک و دباونک شما را می شنوند و همه در مورد چگونگی آونک و دباونک کردن شما در خانه با هم صحبت می کنند و شما نقل قول هر مجلسی شدید

یک کاری آونک با دباونک بکن

و یک کاری هم دباونک با آونک بکن

که وقتی آونک و دباونک می کنید صدایتان به خارج منزل نرود

یعنی کمی آرامتر آونک و دباونک بکنید

تا مردم ده از سختی هایی که در عمل آونک بر دباونک        بر دباونک انجام می شود غمگین نشوند

امیدوارم که با این توضیحات تکمیلی اکنون هاونگ از من آونگ راضی شده باشد

با خواندن داستان هاونگ و آونگ همه در مورد آونک و دباونک با هم صحبت می کنند   

  و آونک و دباونک شدند نقل قول هر مجلسی

دقت کنید که من همینطور در حال تعریف کردن برای هاونگ بودم همزمان برای شما نوشتم

امیدوارم که با این توضیحات تکمیلی اکنون هاونگ از من آونگ راضی شده باشد

 

دنبال کله ات نگرد    بیا نزد من هست       حالا که خواندی کله ات مال خودت شد

 

 

بچه مدرسه ای

 

در این داستان من مجبور شدم که چند جا دروغ بگویم و دروغ بشنوم اما واقعییت اش را هنوز نمی دانم که آونگ خواهرش هاونگ را می زد یا نه اگر شما می دانید محبت کنید برایم بنویسید

 

بچه مدرسه ای

 

بعد از آنکه مردم داستان آونگ و هاونگ را خواندند از آن به بعد مردم آونگ و هاونگ را روتور و استاتور نامیدند و عمل آونگ و هاونگ در یک پروژه مشترک را ژنراتور نام نهادند

سوال آیا اکنون روتوری یا استاتوری یا در یک پروژه مشترک ژنراتوری

 

بچه مدرسه ای

 

 

 

 

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar