torsdag 25 juni 2015

دعوت نامه ملا برای سوراخ سوراخ شدن با گلوله ها و ترکش ها را رد کردم و مناسب خود نمی دیدم

 
 



 
آن بهشت در آن دنیا مال تو
این بهشت در این دنیا مال من 
ملا برایم دعوت نامه فرستاده بود و از من خواسته بود که شهید مرده شوم
اینجانب دعوت ملایان را برای شهید مرده شدن قبول نکردم
ملایان نام شهید مرده را عوض کردند و شهید زنده نامیدند
اما من گول ملا را نخوردم و پیشنهاد شهید زنده شدن ملایی را که همان شهید مرده شدن حقیقی بود را قبول نکردم
 
تا آنکه عکس و توضیح رستمکلایی ساروی همشهری ام را که گول ملا را خورده بود را در فیس بوک مشاهده کردم و در ادامه برایتان تعریف می کنم
 
عزیز رستمکلایی ساروی همشهری من بغل قبر عزیزش نشسته بود و با قبر عزیزش عکس گرفت و برای آنکه در رژیم ملایی کار و مقام و احترام اجتماعی بیشتر بگیرد آن عکس را گذاشت توی فیس بوک و در فیس بوک از برادرش نوشته بود و برادرش را شهید جنگی نام گذاری کرده بود
و من در جواب به او نوشتم که  
اگر اعتقادی درست است ابتدا باید آفریننده آن اعتقاد به آن عمل کند تا دیگران هم دانسته آن اعتقاد را بپذیرند وگرنه آن اعتقاد یک حقه ای بیش نیست
 
و در نصیحت به این رستمکلایی ساروی همشهری ام اینگونه نوشتم تا او جان سالم در ببره
ای فرد رستمکلایی ساروی همشهری من که بغل قبر نشسته ای دستت را در کونت بگذار در برو چون ابتدا ملا عزیزت را کشت و چون تو هم مثل عزیزت ساده و خوب هستی ملا می آید تو را هم می کشد من شهید زنده هستم می دانی چرا چون ملا خواست مرا به زندان ببرد و تجاوز و زخمی ام کند و می خواست مرا بی جانم کند من هم قبل از اقدام ملا پا گذاشتم به فرار تا توانستم زنده بمانم به این خاطر من شهید زنده هستم ولی عزیز ساده لویت که گول ملا را خورد و در نرفت ملا او را در جنگ کشت و نابودش کرد اکنون او شهید مرده در قبرستان است ایشا الله بزودی تو هم شهید مرده خواهی شد مگر اینکه از چنگ ملا در بری تا مثل من شهید زنده شوی
 
در ملا مهر وجود ندارد چون ملا آموزش نفرت شده
 
شما را به مهرتان می سپارم
از رستمکلا تا ساری
بچه مدرسه ای
 
 
 



Inga kommentarer:

Skicka en kommentar