torsdag 10 september 2015

دروغ

 


  

ملا از آفریدگار انتقام می گیرد

این نامه فدایت شوم را که می نویسم انتقام ملا از آفریدگار است
آفریدگار نامه ای برای فدایت شوم منتشر کرد
و در این نامه فدایت شوم آفریدگار نوشت که او می خواهد اکنون سید حسنلی خامنه ای موسوی یهود را بکشد و نابود کند
و وقتی که سید موسوی یهود معروف به خامنه ای این نامه را خواند و نابودی اش را دانست عبادت بسیار بیشتر از گذشته کرد تا آنکه بعد از نابودی کامل اش امتیاز بیشتر از آفریدگار بگیرد
اما آفریدگار برای درک و فهم اشتباه سید خامنه ای موسوی یهود یک شیشکی ول کرد و به سید موسوی یهود کونی خامنه ای نادان ضد دانایی پوزخند جانانه با صدای بسیار بلند زد
سید کونی ملا خامنه ای حسنلی یهود موسوی از آفریدگار پرسید چرا مرا دست انداختی و بر من شیشکی ول کردی و بر من پوزخند زدی آیا این عمل تو آفریدگار بر من ملا ضد دانایی به خاطر این است که من ملا هستم و قابل امتیاز گیری بیشتر بعد از مرگم از تو نیستم
آفریدگار دوباره به سید ملا یهود نادان ضد دانایی ابنه ای معروف به خامنه ای شیشکی ول کرد و پوزخند بلندتری برای ملا زد و با صدای جانانه خندید و گفت ای ملای کسخول نادان ضد دانایی ابنه ای چون دنیای دیگر وجود ندارد من تورا دست انداختم و به اعمالت در نادانی خنده جانانه کردم و برای هر مرحله دروغ و اشتباهت که مرتکب شدی یک شیشکی ول کردم و آفریدگار ادامه داد و گفت که من آفریدگار ملای نادان ضد دانایی را برای دست انداختن و تفریح خود بوجود آوردم
و خامنه ای که قرار شده بود بمیرد بعد از این دانسته رفت نزد دکتر تا بیشتر زنده بماند و به امید اینکه به این زودی ها نمیرد
به این ترتیب ملا سید کونی موسوی حسنلی یهود معروف به خامنه ای از دکتر داروها گرفت و مردنش را از طریق دکتر به تعویق انداخت و حالا این تعویق تمام شد و ملای یهود ابنه ای سید حسنلی معروف به خامنه ای نادان عمرش سر آمده و همین چند روز سقط می شود
چون ملا حقه باز است ملا سید یهود حسنلی خامنه ای به آفریدگار گفت که مرا زنده بگذار و در عوض پسرم را به جای من بکش و آفریدگار قبول کرد و اینگونه سید مجتبی خامنه ای یهود ملا نادان کونی قرار است قبل از پدرش سید حسنلی کونی یهود نادان ضد دانایی بوسیله آفریدگار ترور و کشته شود
و ملا خامنه ای ابنه ای یهود که دید اینگونه شد به الله گفت که از تو انتقام می گیرم
و الله از سید یهود حسنلی نادان خامنه ای پرسید چگونه از من انتقام می گیری
ملا یهود سید خامنه ای گفت
همه ملایان مامور تو را به لوات می کشم و سید ملا یهود خامنه ای ادامه داد و به آفریدگار گفت چون همه ملایان زیر دست من سید موسوی حسنلی یهود هستند به همه ملایان دستور می دهم که همه ابنه ای شوند و لوات و گناه کنند تا آبروی آفریدگار در نزد مردم از بین برود
آفریدگار گفت دیگر چه
سید حسنلی موسوی یهود خامنه ای گناهکار گفت
همه ملایان را نادان می کنم تا در سخنرانی های انحرافی در نادانی ها آفریدگار را نادان معرفی کنند
آفریدگار از حسنلی ضد الله پرسید باز بیشتر چه می کنی
سید حسنلی ضد الله یهود ابنه ای گفت
موزیک و شراب را ممنوع می کنم تا مردم در غم شادی نداشته باشند
آفریدگار پرسید ای ملای نادان ضد دانایی گناهکار سید یهود باز بیشتر چه می کنی
سید گناهکار یهود ملای نادان ضد دانایی گفت
رمضان درست می کنم تا مردم گرسنه و اذیت شوند و برنجند اما نمیرند
آفریدگار باز از سید یهود مرتد پرسید باز بیشتر چه گناهی می کنی
سید حسنلی یهود خراب ابنه ای مرتد به آفریدگار گفت
محرم درست می کنم تا همه غمگین شوند و سر خود را بشکافند و بر سینه خود بر خود بزنند و با سیم پشت خود را بتراشند و زخمی شوند و جراهت بر دارند
باز آفریدگار از سید گناهکار یهود پرسید بیشتر چه گناهی می کنی
سید گناهکار یهود ضد آفریدگار به آفریدگار گفت
من کتابی بی محتوی از نادانی ها را کتاب مقدس فرستاده آفریدگار معرفی می کنم تا بوسیله این کتاب مردم را نادان کنم
آفریگار پرسید ای سید نادان ضد دانایی یهود دیگر بیشتر چه گناهی می کنی
سید نادان ضد دانایی شنگولی منگولی کیش یهود به آفریدگار جواب داد
به مردم می گویم که بر آفریدگار ضعیف نماز بگذارید که او در ضعف و ناتوانی و احتیاج محتاج به شکر و احترام شما دارد
آفریدگار از ملای نادان یهود ضد دانایی پرسید باز چه می کنی
ملای سید نادان یهود ضد دانایی به آفریدگار گفت
من مکانهایی را درست می کنم و اسم آن مکانها را مسجد می گذارم و به دروغ آن مکانها را به الله نسبت می دهم تا نزد مردم مقدس نامیده شود و از طریق آن مکانها جیب مردم را خالی می کنم
آفریدگار از سید ملای گوزو نادان کونی موسوی یهود پرسید بیشتر چه انجام می دهی
سید ملا چسو دوزاری حسنلی یهود معروف به خامنه ای در جواب به آفریدگار گفت
من به دروغ و تزویر و از طریق سو استفاده از نام الله مردم را وادار می کنم و به مردم یاد می دهم که از طریق شریعت دروغینی که درست کردم این مردم باید یک پنجم سرمایه اشان را مفتکی به من ملا بدهند
آفریدگار از ملا خس خسی سید موسوی یهود معروف به خامنه ای پرسید دیگر بیشتر چه گناهی می کنی
ملا خس خسی یهود سید ملقب به خامنه ای گفت
با حقه و سو استفاده از نام آفریدگار تجاوز به دختران و زنان مردم قومهای دیگر می کنم و دختران و زنان قومهای دیگر را با حواله به نام آفریدگار می دزدم و آنها را به مردم قوم خود که دوستشان دارم می دهم و در فریب و دزدی دختران و زنان مردم قومهای دیگر به مردان آن قوم چه مسلمان شده باشند و چه مسلمان نشده باشند به دروغ می گویم آفریدگار گفت چون شما مردم به دین آفریدگار مسلمان نشده اید حق ندارید که با دختران و زنان قوم خودتان و قومهای دیگر ازدواج کنید و با این حقه و سو استفاده از نام آفریدگار دختران و زنان نسیب ملا و قوم ملایان می شود
آفریدگار به سید موس موسی یهود دوزاری گفت بیشتر چه گناهی می کنی
سید ملا کون کونده ای دوزاری کافر یهود گفت
به نام آفریدگار از مردم جیب بری می کنم یعنی یک خانه غرازه درست می کنم و به دروغ آن خانه غرازه را خانه آفریدگار می نامم و می گویم که آفریدگار در درون آن خانه زیست می کند و شما مردم که مقلد ملا شدید باید بروید دور آن خانه بگردید اما قبل از رفتن به دور آن خانه آفریدگار برای شما شرطی نهاده یعنی برای آنکه دور آن خانه بگردید باید پول زیادی را مجانا از جیب مبارکتان به ملایان بدهید اگر به ملا پول مجانی ندهید آفریدگاری که در درون آن اتاق مبعوس است نمی پذیرد که شما به دور او در دور خانه اش بگردید
آفریدگار به سید گناهکار یهود معروف به خامنه ای حسنلی گدا دوزاری گفت بیشتر چه گناهی می کنی
سید حسنلی شون شونی گناهکار خامنه ای یهود دوزاری گفت اینگونه از آفریدگار انتقام می گیرم که
اگر مردم قومهای دیگر حقه ها و فریب های مرا بفهمند من آنها را ابتدا با نام آفریدگار می ترسانم و سپس مردمی را از آن قوم با نام آفریدگار فریب می دهم و این فریب خوردگان را می فرستم تا مخالفان قوم خود را که فریب های مرا فهمیدند و با من مخالفت می کنند را بکشند و این عمل را همیشه در استمرار ادامه می دهم و با این روش فریب دهنده ای و با نام آفریدگار مردان قومهای دیگر را کشته و زنانشان را به اسیری کنیز خود می کنم و آن زنان را حامله کرده و بر آنان سلطنت می کنم
آفریدگار به سید ملا یهود خامنه ای حسنلی دوزاری گفت در کفر بیشتر چه می کنی
ملا سید یهود دوزاری معروف به خامنه ای گفت اینگونه گناه می کنم و ارزش تو را از مردم می گیرم
یعنی مردم را با نام تو به تقلید از خودم وادار می کنم و شرط جهاد را می گذارم و به دروغ و با حیله و تردستی ملایی که در مرام ملایان گناهکار است جهاد در راه رسیدن به مقام آفریدگار را به مردم می آموزم و مردم را به جهاد می فرستم تا مردم در جهاد آسیب ببینند و زخمی و کشته شوند و زن و ثروتشان را مال خود می کنم و اسم اش را مالخوری می گذارم
آفریدگار پرسید ای سید نادان گناهکار یهود بیشتر چه گناهی می کنی
سید موسوی یهود گناهکار خامنه ای گفت
بسیار بیشر گناه می کنم و مردم را با نام تو می فریبانم و برای منافع خود آنان را می شورانم و اکنون همه آنچه که انتقام از آفریدگار نام نهادم را همه در همه دنیا می دانند که ملا چه می کند
آفریدگار نامهربان ادامه داد و از سید موسوی برزخ گناهکار یهود بی مهر کونی لواتی دوزاری پرسید آیا بیشتر گناه فریبنده داری
سید بی مهر غنا کار لواتکار موسوی یهود به آفریدگار گفت
من خود را به جای تو قرار می دهم و حرفها و اعمال و سخن ها و پندارهای خود را برای فریب مردم حرفها و اعمال و سخن ها و پندارهای تو معرفی می کنم و به خلق تکاملی می گویم من جانشین آفریدگار نزد شما مردمان هستم و حرف و خواست من حرف و خواست آفریدگار است آنگاه که به من ایمان بیاورید در آن دنیا آفریدگار دروغین شما را به بهشت روانه می کند
آفریدگار گفت ای ملا آیا باز بیشتر خطا و گناه بر مردم و غنا در لواتکاری بر خود داری
ملا سید کونی یهود ابنه ای حسنلی دوزاری گناهکار گفت
بله خلافهای بیکران بسیار است که بر مردم در انتقام از تو انجام می دهم و مردم هم می دانند که از پس ملایی که ابنه ای است و ملایی که در نادانیها ضد دانایی ها در خلافها و حقه بازی ها و دروغها و دزدی ها و تجاوز ها است بر نمی آیند و نخواهند آمد و ملا سید یهود کافر در ادامه گفت با تهدیدات ملا بر مردم مردم وادار می شوند که از ملا تبعیت و به خواست مورد پسند ملا عمل کنند و به خواست ملا باشند
آخرین انتقامی که ملا نزد آفریدگار بر مردم نام برد ملا به آفریدگار گفت که تمدن بشری را نابود می کند که اکنون ملا در عمل در شروف انجام آن در مسیر نابودی تمدنهای بشری عمل می کند
تا اینجا که بحث آفریدگار و ملا پیش رفت آفریدگار به سید مرتد لواتی غنا کار یهود گفت که من رازی مخفی را برایت تعریف می کنم اما به کسی نگو و آفریدگار ادامه داد و گفت من لعنتی ای هستم که از خطاها بوجود آمده ام اما حالا می بینم که تو هم عین من لعنتی در خطاکاری ها تشریف داری و در اینجا آفریدگار آیه ای فرستاد و گفت
رسد آدمی به جایی که جز الله نداند
در اینجا سید ملای نادان ضد دانایی یهود به آفریدگار گفت پس ملا خودش خطا کار غنا کار لواتکار کونی ابنه ای حقه باز گناهکار مرتد جاکش کس کش گدا دوزاری بی ناموس مسئله ساز گمراه دزد جنگ طلب مال مردم خور بیت المال مردم خور شکنجه گر قاتل دیکتاتور نابود کننده تمدنها در بی مهری ها نشده بلکه آفریدگار اینگونه ملا را در خطاها قرار داده که ملا از خطا و گناه درست شده
آفریدگار جواب داد که
برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه آفریدگار بخواهد
سید ملا نادان ضد دانایی یهود به آفریدگار گفت که چرا ملا را درلباس زنانه قرار دادی و بر سر ملا پارچه ای دایره ای به مانند گو نهادی
آفریدگار گفت چون پای زنان در بهشت است
و بر سرملا گو قرار دادم که در بهشت بهشتی ها بدانند که ملا جهنمی است که قاچاقی و با حقه وارد بهشت شده
و سید ملای هرزه یهود در نیاز به گو حقیقی بر سرش به آفریدگار اعتراض کرد و به آفریدگار گفت چرا خود گو حقیقی را بر سر سید ملای هرزه یهود قرار ندادی
آفریگار به سید دوزاری ملای یهود نادان ضد دانایی تبهکار جواب داد
چون اگر گو حقیقی را بر سر ملا می نهادم از بوی تعفن ملا مردم غیر ملا اذیت می شدند به این خاطر گو حقیقی را در نادرستی ها در درون کله تو ملا قرار دادم تا ملا از بوی تعفن گو در درونش لذت برده و در بیرون ملا اهل عقل اذیت نشوند
در افشاگری آخر چون در حکومت ملا بر مردم مردم فهمیدند که اصلا آفریدگاری در کار نبوده به این علت سید ملا یهود و آفریدگار غیر حقیقی الکی با هم اعلامیه صادر کردند و در آن اعلامیه افشاگری کردند که از شروع اش در این دین اصلا آفریدگاری در کار نبوده بلکه این دین و تمامی گفته هایش ساختگی و من درآوردی بودند و سید یهود برای فریب و سوء استفاده مردم این قوانین را بوجود آورده و قوانین دینی ارزش الهی ندارند
این داستان دعوای سید یهود با آفریدگار بود و من در این دعوا هیچ کاره هستم و از این مشاجره دور می شوم و به راه خود می روم و یاد آوری بیشتر می کنم که این مشاجره و دعوا به من ربط ندارد و من در این دعوا دخالت نداشتم و ندارم
و شعار همیشگی خود را تکرار می کنم و در تکرار در عمل می گویم
چیزی که به من ربط ندارد در آن دخالت نمی کنم و به من چه
درضرب المثل مازندرانی گامبی ته نا سر پیازی نا ته پیاز
 دخالت نکن ب دی خر خر بالا بورده ته کووس هاده بالاتر بوره
و من گامبه ندیمه و دخالتم نکامبه و کووسم ندمبه تا بالاتر بوره  مر چه
 
 
شما را به کله غیر ملایی اتان می سپارم تا کله ملایی را در کله اتان بجا نیاورید

1379
رستمکلا ساری
بچه مدرسه ای

 
 

 

 



Inga kommentarer:

Skicka en kommentar