fredag 17 juni 2016

انتقام






من اقتصاد غیر مقاومتی یعنی اقتصاد دارایی در دارندگی و برازندگی را برای خود می پسندم و می‌طلبم


اقتصاد مقاومتی تامیل شده بر من را نمی پسندم

به سید موسوی ملا لایی و اقتصاد مقاومتی و امنیت اخلاقی اش با تمسخر می خندم

تو هم تمسخر کن و بخند
خواست ملا خواست خدا نیست
آره نه را دانست نه آره را ندانست
وقتی آره نه شد نه ملیت عوض کرد لا شد
تو غیر لایی دانا می دانی به ملا لایی نادان دانای ات را بگو
شما خوب می دانید ولی من فقط آنچه که می دانید را نوشتم
چگونه ثمره انقلاب خرابکارانه شریعتی انقلاب اسلامی ایران شد
در دانایی انصافم
ملای لایی نادان بی انصاف است
ملا وقتی آدم بدی هستی نمی توانم که من درآورده از خودم به دروغ از تو خوب بنویسم
     ملا خوب حقیقی باش تا که براستی از تو می نویسم خوب نوشته باشم   
    در نوشتن این داستان از خودم هیچگونه نظر شخصی ام را نمی نویسم
          نه یک کلمه زیاد و یا نه یک کلمه کم همانچه که همانگونه است همانگونه را می‌نویسم
                   از من دلخور نباشید که چرا اینگونه نوشتم
                            اینگونه نوشتم که شما خود اینگونه اید که نوشتم
                                         اگر می‌خواهید طور دیگر بنویسم
                                              طور دیگر باشید تا طور دیگر بنویسم
                                                       این نوشته توضیح تاریخچه کنونی درون ایران است که می‌نویسم
                                                                 و من مطابق وقایع درون ایران آنطور که هست همانطور نوشتم
                                           در این انشا که می نویسم من موقعیت درون کشور را آنگونه که اکنون هست بدون نظر شخصی همانگونه که هست همانگونه بررسی کردم
                                                      نه یک کلمه زیاد و یا نه یک کلمه کم همانچه که همانگونه است همانگونه را می نویسم
                                                            من با مسولیت خودم هیچ نمی نویسم آنچه را که می‌نویسم با مسولیت سید موسوی ملای نادان می‌نویسم
نسل سوخته
ملای لایی برای کنترول خود بر مردم مرا نسل سوخته کرد
اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد کپنی سهمیه ای جیره بندی گرسنگی
لا
آره دانایی
لا نادانی
ملا همیشه گفت و من همیشه از ملا شنیدم که شیطان لا است
منظور از نوشتن این داستان که می‌نویسم معرفی لغت لا عربی است که ملایان این لا عربی را شیطانی و سنبل شیطان و شیطان بودن می نامند
در ادامه می‌نویسم که ای ملا لایی نادان در شیطنتت سپاهیان پاسدار و کمیته و بسیج و اداره کپنی را نیرویهای لایی شیطانی خودت نکن
بطور طبیعی در دنیا هم خوبی و هم بدی است و ما به فارسی بد را بدی و خوب را خوبی می‌گوییم اما ملایان نادان بدی را به عربی شیطان می‌نامد و علامت شیطانی بودن را هم ملا به عربی لا می گوید  و در این نامه با بررسی گفته خود ملا با استدلال می‌نویسم که ملا در بدی ها خود لایی شیطان است
از خودم چیزی نمی نویسم این بار هم گفته خود ملا را می‌نویسم
بدون غرض و مرض و بدون هر گونه توحینی همانگونه که ملا است را  همانگونه می‌نویسم
اکنون لغت لا در ملانادان را برای شما بررسی می کنم
ملا برایم از کودکی تعریف می‌کرد که لغت لا عربی که ما به زبان فارسی در ایران نه می‌گوییم لغت شیطانی است و ملا در بین جماعت می‌گفت که هر چه به شیطان گفته می‌شود شیطان نمی‌پذیرد و شیطان در جواب لا عربی که به فارسی نه می‌شود می‌گوید و بیان لغت لا عربی یا نه فارسی را که از جهت ملا شیطان می‌شود را ملا در فرهنگ و داستانهای عربی در کشور عربستان یافته بود
تا اینجا قبل از اینکه ادامه داستان را بنویسم یادآوری می‌کنم که
ای هموطنانم اکنون که نوشتم شما می‌دانید که ملا به عربی لغت لا را  شیطان می‌نامد
ولی در فارسی ما لا نداریم و در فارسی ما نه می گوییم و نه نزد ما عامل بد یا ناخوشایند بیان می‌شود
امروز من به علامت و سنبل لا عربی که به فارسی معنی بد می‌دهد بر لباس سپاهیان پاسدار اسلام در ایران توجه کردم و از لا عربی که نه فارسی می‌شود بر لباس سپاهیان پاسدار می‌نویسم
ملایان بر لباس سپاهیان پاسدار اسلام در ایران میزان لغت عربی لا را نوشته‌اند و این لباس با نوشته لا را بر تن سپاهیان اسلام کردند
بدینگونه که بر روی لباس سپاهیان پاسدار اسلام لا عربی نوشته شده است سپاهیان پاسدار با این لا بر لباسشان سپاهیان لایی شناخته می‌شوند و چون لا عربی نزد ملا علامت شیطان و خود شیطان نامیده می‌شود به این علت سپاهیان لایی اسلامی سپاهیان لایی شیطانی نامیده می‌شوند
دوباره توضیح می‌دهم که در مرام ملایان لغت لا عربی را ملایان سنبل شیطان و شیطنت می نامند
نتیجه
طبق گفته ملایان چون لغت لا عربی علامت شیطانی است و چون ملایان این علامت لا را بر روی لباس سپاهیان پاسدار اسلامی قرار داده اند به این علت سپاهیان پاسدار اسلامی نیروهای شیطانی لایی هستند و چون این نیروها بر خود لا شیطانی دارند به گفته ملایان این نیروها خود شیطان می‌شوند
حالا بعد از توجه به لا شیطانی در سپاهیان پاسدار اسلامی می‌خواهم لا را در ملانادان بررسی کنم
توجه کردم و دیدم و شنیدم و پنداشتم که هرکسی چه در داخل کشور یا از خارج کشور پیشنهادی به ملا می‌گوید و یا هرگونه نظر یا پیشنهادی به رهبر اسلامی می‌شود این رهبر عربی در ایران دائماً در جواب لا عربی که نه فارسی می‌شود می‌گوید آیا شماها هم به لا ها و نه های دائمی این ملا توجه کردید شما چه فکر می‌کنید آیا طبق گفته خود ملا که می‌گوید رمز لا عربی شیطانی است و آنکه مدام به همه دنیا لا می‌گوید خود شیطان می‌شود آیا اکنون که می‌دانید بجا آوردید که که ملایان چه شیطان های لایی بی کله ای می‌شوند
دوباره در توضیح ام تا اینجا اسرار می‌کنم تا واقعیت ملانادان را بدانیم که طبق گفته ملایان نادان چون ملایان نادان از لاها درست شدند بدینگونه خود ملایان لایی خود شیطانها می‌شوند
به سید موسوی ملا می‌گویند که چرا اینقدر لا و لای عربی در مرام شیطانی می‌کنی
ملا سید موسوی لایی عربی در جواب گفت من اینگونه می‌گویم تا مردم هرگز آرامش نداشته باشند و هرگز در نتیجه به آرامش نرسند و ملا ادامه داد و گفت در راه چاره باید لا و لاهای من برای مردم در ادامه سبب سختی و دشواری  بر مردم شود تا همیشه در سختی این مردم آماده جنگ باشند و من اینگونه تفکر ملایی را از دهان شاه سابق ایران هم شنیده بودم و بدینگونه این ملانادان با اینگونه فریب مردم را  مشغول نگاه می‌دارد تا بر آنان سلطنت کند و مردم هم که ملای لایی دروغگو را شناختند در جواب به ملا می‌گویند ملا دروغ می‌گوید چون علت لا و لاها کردن ملایان به این خاطر است که ملایان موجوداتی از ساخت لا و لاها در خارج از تعادل روانی هستند و در آره و آره ها در تعادل روانی نیستند و تعادل روانی در ملا صغیر است و ملا نمی‌تواند در تعادل روانی تفکر کند تا بتواند تصمیم درست آره آره ها بگیرد
ملا دروغ می‌گوید حقیقت ملا لایی گونه‌ای دیگر است و من ملای حقه باز دروغگوی مریز پریشان حال لایی را آنگونه که است نزد شما افشا می‌کنم
ملا لایی نادان نمی‌تواند خود را هماهنگ و مطابق استدلالهایی که برای مردم پذیرفته است و خواست مردم است درست کند چون ملا لایی عقل سالم استدلالی ندارد و صفت ملا لایی بر بی اعتمادی است و مغز سالم و متفکر و منتخب برای تشخیص واقعیعت درست یا نادرست در ملا لایی وجود ندارد و ملا  لایی آرزوی عقل سالم برای خود را دارد اما چون عقل سالم ندارد نمی‌داند که عقل سالم چگونه است و در فقدانهای حاصل از این ناتوانایی ها درفکر و وجود ملا لایی سبب شد که ملا لایی در بیشعوری از لایی های عربی درست شود
و ملا لایی در لاها و لاهای بیشتر سختی و بدبختی های بیشتر بر مردم گذاشته چون سختی‌ها و بدبختی‌ها و دشواری ها و زاری ها و تمامی صفات بد در میزان لای ملایی است
به این سبب تمامی این میزانهای لایی در بدی‌ها در ملا لایی نادان سبب شد که ملای لایی نادان در عیب مغزی و در پریشانی فکری شیطان و شیطان‌ صفت در لا و لاها شود
خاطرتان باشد که خلق ها لا را تعریف شیطانی نکردند بلکه این ملای لایی است که از لا به شیطتنت شیطانی می‌گوید و لا را سخن خود نهاده
خطاب به ملا لایی می‌نویسم که در خلقت لایی بدت در صفات لایی بد شدی و در نسبت لایی بد بر مردم اقتصاد در فقر و در ماندگی و بیچارگی و ذجر گذاشتی
ملا در نسبت لاها در بدی‌ها تفکر لایی بد می‌کند و بر مردم تزویر بد روا می‌دارد و در بدی در حقه های لایی ملا لایی بر مردم فقر و ذجر و بد بختی بیشتر قرار داده
ملا لایی آنقدر به مردم دروغ گفت که اکنون به خودش هم دروغ می‌گوید و در مبارزه با خود احساس می‌کند که با خودش هم در جنگ و مبارزه است و اینگونه ملا لایی در جنگ با خود و دیگران بسر می‌برد و اقتصاد مقاومتی در جنگ را مطرح می‌کند و جنگ و اقتصاد مقاومتی وهم و خیال در مالیخولیای وجود ملا لایی شده و ملا لایی مردم را در شرایط جنگی در ریاضت نگاه می‌دارد و مردم سرزمین ملا لایی برای ملا لایی بگونه سربازان در جنگند و تمامی بیچارگی ها و ذجرها و اذیت ها و نداری ها و دشواری ها و بدی‌های لایی که ملا لایی بر مردم روا می‌دارد را ملا لایی اقتصاد مقاومتی نام نهاد و مفهوم اقتصاد مقاومتی چیز دیگری نیست جز فقر و بدبختی و ذجر و دشواری و شکنجه و آسیب جانی و مالی و آزار و استبداد و بدی های بیشتر دیگر بر مردم است که ملای لایی بر مردم نهاده و تمامی آنچه که می‌کشیم به این خاطر است که ملای لایی مغز درست استدلالی علمی ندارد که حاصل اش در ملای لایی  پندار در فقدان شده
  پس حالا ما به حقیقت اقتصاد مقاومتی ملا لایی کاملاً پی بردیم که اقتصاد مقاومتی نزد ملا لایی چیست
اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد برای کنترول مردم سهمیه ای
اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد برای کنترول مردم کپنی
اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد برای کنترول مردم جیره بندی
اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد برای کنترول مردم گرسنگی
اقتصاد مقاومتی یعنی کنترول رهبر از طریق کپن بر مردم در سراسر مملکت بصورت زنجیروار
می‌خواهم داستانی از اقتصاد مقاومتی را برایتان بنویسم
این داستان را می‌نویسم تا تاثیر اقتصاد مقاومتی کاذب را بیشتر بدانیم
رفتم نزد ماهی فروش و خواستم ماهی بخرم
گفتم ماهی می‌خواهم
او از من پول خواست
گفتم ندارم
گفت برو کار کن
گفتم نمی شه
پرسید چرا
گفتم اخراجی هستم برایم پرونده درست کردند به من کار نمی‌دهند
و ادامه دادم و بیشتر گفتم
گفتم ملایان و عوامل مزدورش به من می‌گویند تو مسلمان عرب طرفدار سید عرب موسوی یهود نیستی نمی‌توانی کاری که برای مسلمانان است را بگیری و به تو آب و نان و زن حرام است
به مزدوران حکومتی گفتم مسلمانم ولی حکومتی ها گفتند دروغ می‌گویی تو که عرب و پیرو عرب نیستی و چون هم مسلمان و هم پیرو عرب در سرزمینت نیستی کار و پول و زنان سرزمینت بر تو حرام است
و من با تعجب از آن مزدوران حکومتی پرسیدم که آیا واقعیت دارد که زنان سرزمین و دیارم که از من هستند بر عربان و پیروانشان در خاک من حلال و بر من حرام است
یعد ادامه دادم به ماهی فروش گفتم گرسنه هستم
ماهی فروش گفت کپن و گفت بدون کپن به تو ماهی نمی فروشم
رفتم تا از مزدوران رژیم کپن بگیرم
گفتند تو مسلمان نیستی غذا بر تو حرام است
گفتم چرا مرا از کارم اخراج کردید
گفت صحبت با تو گناه است
گفتم می‌خواهم برگردم به کارم
دیگر جوابی نگرفتم و طرف به من اهمیت نداد
 بعدها یکی از افراد فامیل به من کار  داد و زندگانی ام می‌گشت تا روزی دوباره وابستگان رژیم برایم پاپوش درست کردند من هم این بار در اجبار به آوارگی رفتم و در ادامه هم به کار حمالی موقتی مشغول شدم
مدتی گذشت روزی تفکر کردم که ازدواج کنم
رفتم خواستگاری خانواده آن دختر گفت چون کار و زندگی نداری به تو زن نمی‌دهیم
رفتم دنبال کار اما برای دادن کار به من دائما ابتدا راجب سو پیشینه من تحقیق می ‌کردند و متوجه می‌شدند که پرونده دارم و در جواب به من می ‌گفتند که تو ضد انقلابی و ما به تو کار ثابت نمی‌دهیم گاهی اوقات هم به من فحش و ناسزا می‌گفتند
با مسولین صحبت می‌کردم و به آن‌ها می‌گفتم کار می‌خواهم چون می‌خواهم زن بگیرم و خانواده تشکیل بدهم
می‌گفتند که نمی‌شود کار و این زنان بر تو حرام هستند
می‌گفتم که اینان زنان و دختران از نسل خودم هستند
گفتند بر تو حرامند
گفتم بر که حلالند
گفت آن‌هایی که به سید عرب موسوی و دین عرب مسلمانند و رهبر عرب محمدی را پیشوای خود می‌دانند و او عبادتشان است بر آنان حلال است
گفتم چرا
گفت چون مسلمانند و امت اسلامی هستند
گفتم من هم مسلمانم
گفت ولی تو عرب نمی پرستی و به مسلمانان باور نداری
من که دیدم اینگونه است و نتوانستم دری از مشکلاتم را بگشایم به دنبال تلاش برای راه چاره به دوری از زن و کار و پول و زندگی به آوارگی رفتم
این توضیحات از زندگی ام را که نوشتم مقدمه‌ای برای تعریف واقعیت پنهان در اقتصاد مقاومتی بود و حالا در ادامه حقه اقتصاد مقاومتی لایی را برای شما تعریف می‌کنم
در اقتصاد مقاومتی لایی افراد محبوب رهبر لایی احتیاجات مردم غیر لایی را به دست خود در سیطره خود می‌گیرند و در تقصیم احتیاجات به مردم غیر لایی به میل خود مردم غیر لایی را برای دریافت نیاز و احتیاجاتشان دسته بندی می‌کنند و آنانی که میلشان است آنان را در خط رهبر لایی می دانند و بر آنان ارجعییت قائل می‌شوند یا ارجعییت می ‌گذارند
در نتیجه فروش بسیار زیاد کالا بوسیله این افراد لایی محبوب رهبر لایی به مردم غیر لایی این افراد لایی سود زیادی می ‌کنند و تبدیل به تجار پول‌دار و گردن کلفت مالی و اجتماعی لایی می‌شوند و در ثروت باد آورده زیاد بر ارزاق و زندگی مردم غیر لایی مسلط شده و بر مردم و زندگی و ناموس غیر لایی اشان حکومت می ‌کنند
در حقیقت اقتصاد مقاومتی روشی برای کنترول مردم غیرلایی در جامعه دینی لایی بوسیله سید ملا موسوی لایی است و در این راستا آنانی که محبوب رهبر و ملایان لایی اند به ثروت عظیم افسانه‌ای دست می یابند و مردم غیرلایی را برای کار به بیگاری با دستمزد کم می برند و این افراد حکومتی لایی و زیر دستان نوکر لایی اشان با اقتدار دختران و زنان مردم غیر لایی را برای خود به سرقت می‌برند و در بدترین شکل اش در این روش برای قانونی نشان دادن خود و مظلوم گرایی نزد مردم غیر لایی گاهگاهی هم از صفت صیغه بهره می جویند
 عصبانی بودم خواستم برای خود کاری کنم همه امکانات برای زندگی را دست داده بودم دیگر امیدی برای زندگی نداشتم از همه چیز محروم شده بودم تا روزی که غیر قابل تصور عصبانی بودم فکر کردم که می‌شود کاری کرد و راه چاره‌ای به ذهنم رسید و برای راه چاره خواستم بروم از ملا لایی انتقام بگیرم با عصبانیت رفتم به اداره‌ای که مرا از کار در آن اداره اخراج کرده بودند در آن اداره ملایی لایی که تصمیم گیرش بود را یافتم از شدت ناراحتی با عصبانیت آتشین فریاد زدم رفتم به سوی ملا لایی و پریدم به پشت ملا لایی تا ملا لایی را با دستانم به هوا ببرم و بکوبانم اش به زمین ولی همینکه از عقب ملا لایی را با دستانم گرفتم و سعی کردم که ملا لایی را به هوا ببرم دیدم که ملا لایی از این حرکتم خوشش آمد و ملا لایی آخ و اوخ می‌کرد شنیده بودم اما باورم نمی‌شد که ملا لایی از نظر جنسی خراب است و دیدم که وضع ملا لایی خراب شد ملا لایی را با احتیاط به هوا بردم و ملا لایی را از هوا کم کم به سمت زمین فشردم و پنداشتم که چون وضع جنسی ملا لایی خراب است اگر من به عقب ملا لایی تجاوز کنم مشکلاتم حل می‌شود اما مطمئن نبودم برای اطمینان گفتم ملا لایی آره ملا لایی جواب داد تمامش کن و کمی ملا لایی را به زمین فشردم و گفتم کپن می‌خواهم ملا لایی گفت حالا تمامش کن بعد یک کارش می‌کنیم باز کمی ملا لایی را به سمت زمین فشردم گفتم ملا لایی زن می‌خواهم ملا لایی گفت تمامش کن بعد یک کارش می‌کنیم گفتم ملا لایی کار می‌خواهم می‌خواهم به سر کارم برگردم ملا لایی گفت حالا تمامش کن بعد یک کاری می‌کنیم با عصبانیت بیشتر ملا لایی را به سمت زمین چلوندم و گفتم زن ملا لایی گفت زنهای شما بر شما حلال است ولی کون ملایان لایی مسلمان بر غیر مسلمانان حرام است و ملا لایی ادامه داد و گفت تو که جان مرا گرفتی سلطانت را به درون سوراخ گنجینه من فرو کن تو که مرا نصف جان کردی حالا فرو کن بعد برای رسیدن به راه چاره مشکلاتت تلاش می‌کنم و همه آنچه را  که از دست دادی را جبران می‌کنم و تلاش می‌کنم که خواستهایت برایت انجام شود
  گفتم ملا لایی قول سر خرمن نده کپن – کارثابت – زن می‌خواهم اما توی ملا لایی دروغ‌گو تزویری هستی همه می‌دانند که ملایان لایی همه درغگوی متزورند و ملا لایی دروغ می‌گوید ولی ملا لایی جواب داد تمامی گنجینه ها در درون این سوراخ من است اگر گنجینه می‌خواهی   آخرین شانست است فروفروفروفروکن من که دانستم که دیگر برایم هیچ شانسی نماده بود و این آخرین شانسم است
سرانجام تصمیمم را گرفتم و دامن و چادر ملا لایی را بالا آوردم و دیدم که ملا لایی شلوار ندارد و همینطور که ملا لایی دولا دولا شده بود امامه کله ملا لایی به زمین افتاد و دست کردم شورت ملا لایی را که یک تکه پارچه آویزان پاره پوره بود را پاره کردم و اگرچه تجاوز به مرد را دوست نمی‌دارم اما از برای آینده‌ و سرنوشتم دست کردم روی میز سید موسوی ملا لایی در آنجا چوب کلفتی بود آن چوب را برداشتم جایتان خالی با آن چوب ترتیب ملا لایی را دادم و بعد از انجام ملا لایی تاریخ و ساعتی را به من گفت که به نزدش بروم تا برای آنچه که از ملا لایی خواستم کاری برایم کند من در آن ساعت و روز و تاریخ به نزد ملا لایی برگشتم ملا لایی به من پول و پاسپورت داد و گفت حال که آزادی و از نکبتی که ما ملایان لایی مسلمان عرب در دیار و خانه اتان بر شما و زنان غیر لایی اتان نهادیم و شرایط دشواری که بر شما غیر عربان چه مسلمان لایی و چه نامسلمان غیر لایی بوجود آوردیم خود را رها کن
و من هم گفتم ملا لایی چرا خودتان را عوض نمی‌کنید که بگونه بهتر باشید ملا لایی گفت ما قابل و قادر به عوض کردن خودمان نیستیم ما اینگونه غیر قابل تغییر در فساد ملا لایی هستیم
حالا که این داستان زندگی غیر لایی ‌ام را برای همه شما غیر لاییان تعریف کردم و شما غیر لاییان خواندیدید و دهان به دهان به دیگران غیر لایی می‌گویید تا سرانجام که به گوش آن ملا لایی برسد به ملا لایی بگویید که من گفتم ای ملا لایی سید موسوی دم سوراخ کون گنجینه ای ات گرم
حالا که همه شما غیر لاییان این داستان مرا تا اینجا خواندید اگر فکر می‌کنید راه حل ملا لایی برای من غیر لایی یک راه حل خوب بود اشتباه می‌کنید
اینچنین نیست که می پندارید و در جواب به ملا لایی می‌گویم
ای ملا خراب لایی مرا که در دیار و مملکتم بیچاره و بدبخت کرده بودی و با این حقه تو از برای مهاجرت من از وطنم به مشکلات قبلی‌ام مشکل آوارگی را هم افزودی
ای مردم شرافتمند اگر ملا لایی را دیدید با یک چوب گرزی بزنید به کله ملایی لایی اش بعداش هم اگر خواست شما غیر لایی ها به جای من آن چماق کلفت گرزی را بکنید توی سوراخ کون گنجنه ای ملا لایی
ملا لایی می‌دانی که انتقام من چه است نوید می‌دهم که انتقام من نابودی هرچه ملا لایی در جهان است
 مردم غیر لایی حتماً داستان آویزان کردن ملایان لایی بر روی چوبهای برق را شنیدید چون زمانش رسید که ملا لایی بر روی چوبهای برق آویزان شود اکنون نحوه این عمل مقدس مردم غیر لایی بر ملایان لایی را بیان می‌کنم
ای مردم غیر لایی صواب دارد و گفته شد که وقتی زمانش رسید و وقت نابود کردن ملا لایی شد ابتدا باید سلطانتان را در سوراخ  گنجینه ای ملا لایی فرو کنید سپس چماقی که به همراه دارید آن را بر سر ملا لایی بکوبانید و آنگاه که کوباندید سمت کلفت آن چماق را در سوراخ گنجینه ای ملا لایی فرو کرده و همانطور که این چماق سلطان را در سوراخ گنجینه ای ملا لایی فرو کرده‌ دارید طرف دیگر نازک چماق را در زمین فرو کنید آنطور که طرف کلفت سلطان در سوراخ گنجینه ملا لایی باقی بماند و ملا لایی را همانطور در هوا بر روی چماق فرورفته در سوراخ گنجینه ایش رها کنید
برای یادآوری و دقت عمل نحوه عمل را دوباره می‌نویسم که یک سمت کلفت چماق در سوراخ گنجینه ای ملا لایی ثابت قرار داشته باشد و طرف دیگر نازگتر چماق فرو رفته در سوراخ گنجینه ای ملا لایی را در زمین فرو کنید  و ملا لایی را همانطور سوار بر آن چماق سلطان در سوراخ گنجینه ای اش در سمت هوا رها کنید تا عاقبت ملا لایی از پای در بیاید
اسم این روش انتقام از ملا لایی را اینگونه می نویسم ملای لایی گرز تو کونی پا در هوا
مردم حالا ماجرای تیرهای برق که همیشه منتظراش بودید را می‌دانید و می‌دانید که این ماجرای تیرهای برق در حقیقت فرو کردن
سلطانتان در سوراخ گنجینه ملا لایی است
خاطرتان باشد این تنبیه فقط یکبار و فقط در مورد سید ملایان موسوی لایی و زیر دستان لایی اش است و یعد از این تنبیه سید ملای موسوی لایی و زیردستان لایی اش دیگر همچین تنبیه ای برای هیچکسی انجام نخواهد شد
اکنون می‌خواهم حرف و آرزوی خودم را بعد از اینهمه دشواریی ها که ملا لایی بر من قرار داد را بنویسم
ملا لایی قبل از انجام حکم نابودی ات بزودی می‌خواهم قبل از نابودی ات خسارتهای را که بر من غیر لایی زدی را جبران کنی و چون مرا از کار و زندگی‌ام اخراجم کردی وظیفه داری تمامی خسارتهای وارده در این مدت را نقدا به من پرداخت کنی بعلاوه حقوق تمامی این سالهای از دست رفته را یک‌ جا به من بپردازی و برای آنکه دختران غیر لایی همخونم را بر من غیر لایی حرام دانستی و خود لایی ات به آن دختران غیر لایی همخونم تجاوز کردی اکنون بر من غیر لایی واجب و حق است که برای جبران باید سلطانم را در سوراخ گنجینه پول و طلای زن و دخترهای لایی تو ملا لایی فرو کنم البته به مدت طولانی
ملا لایی را هرگز نمی بخشم و رأی من در انتقام از ملا لایی غیر قابل تغییر است
درد دل
ما می‌دانیم که دنیا از آره ها و نه ها درست شده اند و میزانهای آره و نه در دنیا در نسبت بهم در مدار جفت یکدیگر وجود دارند و این طبیعت دنیا است که دنیا اینگونه است اما ملا در نادانی اش بدون آنکه بفهمد چه می کند از این طبیعت دنیا در شکل نادرست اش در ناسزاواری ها و تحدیدها بر مردم و کنترول اشان سو استفاده می‌کند
که این عمل نادرست غیر طبیعی ملا لایی را در مبحث بعد از مبحث درد دل که در آخر این مبحث است تحت عنوان سو استفاده ملا لایی از روش اقتصاد مقاومتی را برای فهم بهترو دانایی بهترمان از حقه‌های ملا لایی را می‌نویسم
ما می‌دانیم که زندگی بدون مشکلات خسته‌ کننده است و اگر ما مشکلات را نه ها یا نشدنها که ملایان لاها می نامند در عمل معنی کنیم و هر چه لاها یا نه های حل نشده بیشتر باشند برای رسیدن به جواب درست آره ها ما باید تلاش بیشتر و بیشترتر و کوشش و تحرک علمی بیشتر کنیم تا آن مسائل حل نشده لایی ملا یا نه های که بسیارند را حل کنیم تا به جواب و نتیجه آره های درست برسیم
و وقتی که به جواب آره درست می‌رسیم این جواب حاصله آره نباید پایدار و همیشگی باشد و اگر جواب حاصله درست آره نتیجه‌ای پایدار و همیشگی باشد یعنی یک تلاش در حل یک لا یا یک نه با حاصل یک جواب آره که تلاش برای رسیدن به این جواب حاصله درست آره یک بار برای همیشه پیوسته پایدار باقی بماند ما نیازمند به کوشش ها و تلاشهای بعدی نیستیم و تلاش در ما  کم و کمتر می‌شود تا جایی که دیگر تلاشی برای حل نادانی های لایی ملایی باقی نمی‌ماند و وقتی که دیگر تلاش و کوشش برای حل و یافتن جواب آره دانایی برای لاهای نادانی ملایی نیاز نشود زندگی برایمان راکد و بی حرکت و خسته‌ کننده و ساکن و بی‌ معنی می‌شود
پس وقتی که مشکلات لایی ملایی را حل کردیم و به جواب آره دانشگاهی در آرزوهایمان رسیدیم این جواب و رسیدن به آرزوهای دانایی آره برایمان موقتی خواهد بود
و اگر ما در حل نه یا لای نادانی ملایی به آره دانایی مدرسه ای می‌رسیم بعد از این مرحله موفقیت آمیز و دست یافتن به جواب آره آرزوی خود مان در ادامه تلاش خود دوباره به مرحله بعد از آن موفقیت آره ای که لا ملایی یا نه می‌شود می‌رویم که در آن لای بعدی ما برای رسیدن به آرزوهایمان که در آن لا قرار می‌گیریم در جهت تغییر میزان لا ملایی یا نه به آره تلاش دوباره می‌کنیم
و اینگونه در درون دنیا از میزان لاها یا نه ها و آره ها حرکت‌ها و سعی ها و تلاشها و مبارزات بوجود آمد و در هر جواب که در دانایی شویم ما به مرحله بعد نادانی می‌رویم و دوباره تلاش برای پاسخ و راه حل ادامه پیدا می‌کند
و اینگونه دنیا در تلاشها و حرکت‌ها و سعی ها و مبارزه ها بوجود آمد و اینگونه ما در دنیا دائماً بطور ممتد در نه ها یا لاهای ملایی می‌رویم و برای جبران نه ها یا لا ها به آره ها تلاشهای بعدی می‌کنیم و در تلاشهای بعدی از لاها یا نه ها به آره ها می‌رسیم و این آره ها موقتی خواهند بود چون دوباره از آره ها به تلاشهای بعدی به لاها یا نه ها بعدی می‌رویم و به این روش تواتری دنیا در لاها یا نه ها و آره ها در تلاش و کوشش و حرکت شده
و اسم مجموعه تمامی لاها یا نه ها موقتی و تلاش برای رسیدن به جوابهای آره های موقتی در دنیا را ما زندگانی می‌نامیم
توجه داشته باشیم که ما در حل میزانهای لای نادانی که به آره های دانایی می‌رسیم این آره دانایی فقط مسیری گذرا است که به لای نادانی بعدی می‌رویم و این تلاش بطور ممتد و متوالی در درون دنیا جریان داشت و دارد و خواهد داشت و اینگونه در دنیا تلاش و از تلاش زندگانی بوجود آمد
بقول ننه ام به مانند سایر ننه ها به مازندرانی می‌گفت که راحتی بزو ونه دل سر
از ملت سؤال دارم که آیا نه ها یا لاها در طبیعت بگونه ای است که آن ملای سید موسوی لایی می‌گوید است
  جواب نه چون ملا سید موسوی لایی از طبیعت برای ضربه زدن بر آسایش و راحتی مردم بطور غیر طبیعی سو استفاده می‌کند و اینگونه ملا لایی در طبیعت اش نادان غیر طبیعی است
و اعمال ملا سید موسوی لایی بدینگونه که او است در دنیا بطور طبیعی وجود ندارد بلکه در دنیا تلاشها و کوشش هایی که در سؤالات از لاها به جوابها یعنی آره ها می رسیم وجود دارد و ما اسم اش را کار یا شغل می‌نامیم
و این شغل یا کار بطور طبیعی در درون دنیا رواج دارد که آدم در آن تلاش و کوشش می‌کند که در این تلاش و کوشش و یادگیری علمی از لاها یا نه ها نادانی حاصل آره های دانایی را بدست می‌آورد
باید توجه داشته باشیم که در دنیا فقط یک نیاز آره برای هر آدم نیست بلکه در جوابهای آره علمی آدم احتیاجات آره ای علمی دیگر هم دارد و برای رسیدن به نیازهای دیگر آره ای علمی تلاش دوباره و چند باره دیگر می‌کند تا نیازهایش را که آره های علمی بعدی در دانایی است را جبران کند
اما حالا روش غیر طبیعی ملای نادان سید موسوی لایی حقه باز را می‌نویسم که در این روش غیر طبیعی ملایی ملای لایی غیر علمی که دینی می‌شود دین لایی را در جامعه علمی غیر لایی روا داشته و ملا لایی در بغز و غرض و کینه بر مردم غیر لایی و برای انتقام از مردم غیر لایی در جهت تسلط اش بر مردم غیر لایی حقه‌ای من در آوردی خودساخته ای را به نام اقتصاد مقاومتی که دینی می‌شود را مطرح می‌کند که در این حقه اقتصاد مقاومتی دینی لایی سید ملا موسوی لایی فقر و نداری و ذجر و کینه را بر زندگی جاری روزانه مردم غیرلایی روا می‌دارد و در سو استفاده بیشتر سید ملا موسوی لایی از نیاز مردم ابزاری برای کنترول بیشتر خود بر مردم استفاده می‌کند
و در شکل خیلی بدترش سید ملا موسوی لایی در حقه اقتصاد مقاومتی دینی لایی بر ناموس مردم غیر لایی در بی‌شرمی حکومت می‌کند و به ناموس مردم تجاوز می‌کند
و باید اذعان کنیم که نقش سید ملا موسوی لایی در زندگی و جامعه مردم غیر لایی سید ملا موسوی لایی یک مریز و انگل روانی است
و ما غیر لایی ها اینگونه مریز انگل روانی لایی بمانند سید ملای موسوی لایی را بیمار روانی می نامیم و این بیمار مریز روانی لایی را بنام انگل اجتماع یا انگل جامعه می‌شناسیم
و به زبان محلی مازندرانی خودم من سید ملا موسوی لایی را شفت و لوچ و مچول می‌نامم
تعریف اقتصاد مقاومتی ملایی در ناخلقی هایش را بشناسیم
حالا که توضیحاتم را نزد شما بررسی کردم اینگونه برایم حاصل شد که در دنباله می‌خواهم حقه اقتصاد مقاومتی را کوتاه و شمرده همراه با مثال بنویسم
توضیح
آنچه که در مورد خودم در مثال برای شما نوشتم و شما خواندید با آن نسبتهایی که بر من شد و شما اکنون می‌دانید من اخراجی از کارم شدم که در دیارم آنجا که مردمش از من هستند به من کار و زن و پول ندادند آن زنانی که از نسل من بودند و آن کارهایی که شغل پدربزرگانم بودند و آن پولهایی که از پدرم و پدربزرگانم بوده و سایر مَحبت های دیگر زندگی را از من گرفتند
و اگر اقتصاد مقاومتی تحت کنترول رهبر لایی و نوچه های لایی اش در سراسر مملکت من نبود و کنترول استبدادی لایی بر مردمم وجود نداشت من هم امروز هم پول و هم زن و هم کار و هم زندگی داشتم و حالا که شما اقتصاد مقاومتی یعنی گدایی و فقر و ذجر و کنترول و بی ناموسی صیغه‌ای و به یغما بردن هستی و زندگی و جان مردم غیر لایی است را خوب می‌دانید اکنون دانا هستید که اقتصاد مقاومتی چه است
کوتاهترین تعریف برای اقتصاد مقاومتی یعنی به گدایی افتادن و تاراج اموال و ناموس آنکه بر او نسبت کافِر روا داشتند می‌شود
در اینجا توضیح می‌دهم که این داستانی را که نوشتم فقط داستان من نبود بلکه داستان و سرنوشت یک ملتی بزرگ اسیر در دست ملایان لایی است
چگونه رهبر لایی در حقه اقتصاد مقاومتی از بالای کشور تمام سطوح کشور را تحت کنترول گرفته
در اقتصاد مقاومتی که اقتصاد کپنی است در تمامی مملکت طرفداران رهبر لایی از طریق کمیته لایی و سپاه لایی و بسیج  لایی در راس این سیستم کپنی که سیستم سهمیه ای جیره بندی است قرار می‌گیرند
و بعد از تشکیل مراکز سیستم کپنی لایی یا سهمیه ای لایی یا جیره بندی لایی یا گرسنگی لایی در حقه ای به نام اقتصاد مقاومتی در تمامی سطوح مملکت این مراکز لایی مردم را دسته بندی می‌کنند و آن‌هایی که مورد اعتماد و مورد تاییدشان است به آنان سهمیه ای بهتر می‌دهند و آنانی که از طرف این طرفداران رهبر لایی کاملاً تأیید نمی‌شوند در مراحل آخر می‌توانند سهمیه خود را دریافت کنند و در بسیاری از اوقات این لایی های رهبر لایی اجناس را دزدیده و در بازار آزاد به دست معتمدان دزد خود گرانتر به مردم بیچاره می فروشند یعنی در حقه سیستم اقتصاد مقاومتی لایی یا اقتصاد جیره بندی کپنی لایی که سهمیه ای لایی است رهبر لایی از طریق نیازهای مردم در تمامی جامعه مردم را در کنترول خود دارد و رهبر لایی خوب می‌داند که اگر تولیدات وارداتی و منتاژ داخل مملکت زیاد شود مردم بی‌نیاز به ارکان دولتی رهبر لایی می‌شوند و دیگر برای مردم علتی ندارد که برای ارزاق خود به این مراکز لایی یا کمیته های لایی سهمیه ای کپنی لایی رهبر لایی رجوع کنند و در این روش اقتصاد غیر مقاومتی که ارزاق مردم در بازار زیاد و آزاد و ارزان بشود و مردم پول کافی بیشتر برای نیازهای خود داشته باشند دیگر کسی رهبر مذهبی لایی را تحویل نمی‌گیرد و گماشته های لایی کنونی رهبر لایی دیگر به رهبر لایی و سخنان لایی اش اهمیت نمی‌دهند و افراد لایی دور رهبر پراکنده شده و تعدادشان کاهش یافته و کمتر می‌شوند و اینگونه قدرت لایی و نفوذ رهبر لایی در جامعه کاهش پیدا می‌کند و چون در اقتصاد غیر مقاومتی غیر لایی نفوذ رهبر لایی در جامعه کم می‌شود در دراز مدت مردم غیر لایی به صورت گروهای ضد دیکتاتوری و ضد ارتجاع ظالم لایی در می‌آیند و این هسته های ضد واپسگرایی لایی در طول زمان کمی وسعت بسیاری پیدا می‌کنند و سرانجامش دیگر کسی از رهبر لایی فرمان نمی‌برد و مردم از دور هسته رهبر لایی ظالم پراکنده و رها می‌شوند و در طول زمان کمی رهبر لایی و حکومت لایی اش و رژیم لایی اش سرنگون می‌شود به این علت است که ملای لایی اینگونه تزویری در حقه ‌بازی می‌گوید که باید مردم را بنام اقتصاد مقاومتی لایی گرسنه نگاه داریم چون در این روش ملای لایی می تواند با این حقه‌بازیهایی که اکنون می دانیم مردم را کنترول کرده و بر آنان حکومت کند
یعنی ملای رهبر لایی می‌داند که مردم ایران برعکس مردم عرب مردم مترقی و پیشرو و سازنده هستند و اگر اقتصاد مقاومتی لایی که اقتصاد کپنی لایی و سهمیه ای جیره بندی لایی که برای کنترول مردم از طریق نیازها و کار و زندگی و ارزاق اشان است نباشد مردم از پنجه استبداد و کنترول رهبر لایی رها می شوند و اگر اقتصاد کنترولی مقاومتی جیره بندی از جامعه حذف شود سرانجام مردم امکانش را پیدا می‌کنند تا ارتجاع واپسگرای لایی را به درون چاه مستراح لایی می‌اندازند
چون سید ملای موسوی لایی از قبل نحوه نابودی اش را به دست مردم می‌داند این ملای لایی برای کنترول مردم به حقه اقتصاد کنترولی لایی بر مردم متوصل شد که ملا لایی اسم این اقتصاد لایی برای کنترول مردم را اقتصاد مقاومتی نامید که درحقیقت این اقتصاد لایی را در عمل در جامعه مان می‌توانیم با نامهای اقتصاد کپنی لایی یا سهمیه ای لایی یا اقتصاد جیره بندی لایی یا اقتصاد فقر و گرسنگی لایی بشناسیم که از قبل از طریق لایی های سپاه و لایی های کمیته و لایی های بسیج که لایی های شیطانی اند برای کنترول این مردم گرفتار در جامعه دینی امان جاری است
سرنوشت رهبر لایی و لایی های سپاه و بسیج و کمیته
تعریفی از کنترول مستقیم ملا لایی در تمامی سطوح مملکت بوسیله اقتصاد مقاومتی
البته اکنون که تا اینجا خواندیم از قبل می‌دانیم که رهبر لایی و نیروهای لایی پیروش در میزان لایی شیطانی هستند و رهبر لایی شیطانی از این نیروهای لایی شیطانی اش در سراسر مملکت مراکز اقتصادی کپنی یا سهمیه ای لایی بوجود آورد و در این مراکز لایی برای کنترول مردم از طریق کپن به مردم سهمیه ای کنترول شده می‌دهند و مردمانی که پیرو رهبر لایی شیطانی نباشند این گماشته های لایی کنترول کننده ارزاق مردم در سراسر کشور به این مردمان غیر لایی سهمیه ای نمی‌دهند یا اگر در بعضی از موارد لایی های رژیم به غیر لایی ها سهمیه بدهند لازم می‌دانند که آن غیر لایی سهمیه گیر مخالف و ضد لایی های رژیم نباشد در‌واقع اقتصاد مقاومتی در روش حکومت لایی سبب می‌شود که رهبر لایی بتواند در سراسر مملکت از طریق احتیاجات مردم مردم را در کنترول خود داشته باشد البته کنترول رهبر لایی در مملکت غیر لایی فقط از طریق کپن و سهمیه زندگی و نیاز مردم نیست بلکه این روش کنترول مردم را رهبر لایی در سایر ارگانهای مملکت به گونه های لایی دیگر چون تحدید و اخراج از کار و تحدیدهای دیگر انجام می‌دهد پس ما می‌دانیم که اقتصاد مقاومتی روش کنترول مردم از طریق نیازهایشان بوسیله رهبر لایی در سراسر مملکت انجام می‌شود است و رهبر لایی حاضر نمی‌شود که مردم کاملاً هرچه که بخواهند را بدست بیاورند چرا که قدرت و نفوذ رهبر لایی بر مردم کاهش پیدا می‌کند یا از بین می‌رود و مردم از کنترول رهبر لایی آزاد می‌شوند و دیگر به رهبرلایی و گفته های لایی اش توجه نمی‌کنند و مراکز لایی رهبر در سراسر مملکت از جوامع حذف می‌شوند که این روش در دراز مدت نفوذ رهبر لایی را در سراسر مملکت از بین می‌برد و مردم ضد رهبر لایی دیکتاتور واپسگرا از چنگال تمامی لایی ها آزاد و رها می‌شوند و سرانجام بر رهبر لایی شیطانی و اوباش لایی اش می‌شورند و مردم غیر لایی مملکت را از چنگال لایی های شیطانی خارج می‌کنند و این مردم غیر لایی خانه رهبرلایی را قبرستان رهبر لایی می‌کنند و سرانجام با نابودی رهبر لایی حکومت ذجر اسلامی پایان پیدا می‌کند و حکومت مَحبت علمی غیر لایی در جامعه مردم استوار می‌شود
حالا بدرستی می‌دانیم که چرا رهبر لایی بر مردم غیر لایی دشواری ها می آفریند و در دشواریها بر مردم غبر لایی مرگ و نابودی و ذجر و ناسزاواری و خفقان و بدی‌ها می‌کند و مرگ و دشواری ها و نابودی در بدی‌ها را بر خود نمی‌پذیرد
در این برسی تحلیلی حقیقی تا اینجا از آنچه که از ملا لایی در جامعه روا است را ملت خوب می‌داند که معنی لا را که ملا لایی صفت شیطانی می‌نامد خود ملای لایی می‌شود
و در این داستان نویسی ما خوب دانستیم که
آره ایرانی صفت دانایی می‌شود
لای عربی صفت نادانی می شود
این بود شجره نامه سید ملای موسوی که من می‌دانستم و اکنون تو هم می‌دانی
من مسولیت خود را انجام دادم تو هم مسولیت خودت را انجام بده
دنیا بزرگ و عظیم است و من تو را به بزرگی دنیا در بزرگی ات می سپارم
گماشته
امروز در حال پایان نوشتن داستان اقتصاد مقاومتی کپنی لایی طرح سید ملای موسوی لایی بودم که شنیدم سید ملای موسوی لایی گفت در کنار و مجاورت اقتصاد گدایی مقاومتی لایی برای کنترول بیشتر مردم غیر لایی مملکت لازم و ضروری است که طرح امنیت اخلاقی لایی که همان ... پاشی و کوفتن با چوب و چماق لایی بر سر و بدن مردم غیر لایی است را در جامعه جاری کنیم
حالا اکنون بعد از داستان نویسی در مورد اقتصاد مقاومتی لایی متوجه شدم که سید ملای موسوی لایی طرح امنیت اخلاقی لایی در سراسر مملکت بر مردم را مطرح کرده
که سید ملای موسوی لایی گفت که باید در کنار و مجاورت اقتصاد گدایی مقاومتی لایی برای کنترول بیشتر مردم طرح امنیت اخلاقی لایی در جامعه بر مردم جاری شود که این طرح امنیت اخلاقی لایی مورد نظر سید موسوی لایی همان ... پاشی و کوباندن با چوب و چماق بر سر و بدن و کله مردم در جامعه است
که این طرح امنیت اخلاقی ملی لایی به منظور کنترول بیشتر هم مردم لایی و هم مردم غیر لایی بوسیله سید ملای موسوی لایی اکنون در جامعه جاری شد
یعنی سید موسوی لایی با این طرح امنیت اخلاقی لایی در کشور سعی دارد که تنش و ترس بر مردم غیر لایی در جامعه را بیشتر کند تا سید موسوی لایی بتواند مردم غیر لایی را کاملا در محل کار و جامعه و خیابان تحت کنترول لایی شدید خود داشته باشد
و از طریق جاری شدن این طرح اقتصاد مقاومتی لایی همراه با طرح امنیت اخلاقی لایی سید ملای موسوی لایی کنترول بیشتر مردم غیر لایی را هدف خود قرار داده و در حقیقت از این روش کنترول بیشتر سید موسوی لایی بر مردم غیر لایی سید ملا موسوی لایی هم مردم غیر لایی و هم مردم لایی را در محل کار و جامعه و خیابان کاملا در کنترول بیشتر خود گرفته است
و در حقه بیشتر قرار گرفتن طرح امنیت اخلاقی ملی لایی در کنار طرح اقتصاد مقاومتی لایی بوسیله سید ملا موسوی لایی بر مردم سید ملای موسوی ترس و وحشت بر مردم غیر لایی را در جامعه و کشور بیشتر کرد
و در این ترس و وحشت مردم غیر لایی از حکومتی های لایی در تمام سطوح جامعه سبب شد که مردم غیر لایی بر خود و جامعه اشان کمتر استقلال و تصمیم گیری داشته باشند
و این روش دینی استبدادی سید ملای موسوی لایی سبب می شود که مردم در خیابان و جامعه و حتی در خانه استقلال و تصمیم گیری بر خود نداشته باشند و تصمیم گیر حقیقی بر مردم سید ملای موسوی لایی و لایی های تحت امرش کمیته لایی و سپاه لایی و بسیج لایی و لایی های جهنمی دیگر می شوند
و در این روشهای لایی نیروهای لایی بی مغز نادان چماق بدست مزورتر و بدتر بر مردم غیر لایی فروانروایی می کنند
با توجه به آنچه که در جامعه رواج دارد و من اندکی از آن را نوشتم باید متوجه باشیم و عوامل خوب و بد را آنطور که در جامعه در عمل انجام می شود را بدانیم و برای این منظور از آنچه که برای شما توضیح دادم حاصل می گیرم که اقتصاد مقاومتی لایی همراه با امنیت اخلاقی ملی لایی و سایر تزویرهای لایی دیگر در جامعه بوسیله ملا سید موسوی لایی یک روش دینی بد لایی است که در این روش دینی بد لایی علم خوب غیر لایی در فقدان است که روش دینی لایی در شکل کاملا دینی لایی اش سبب شد که استبداد دینی کاملا لایی امروزه در جامعه ما ایجاد شود
که این ملت عزیز غیر لایی ام اکنون در مسیر استبدادی دینی لایی به لایی شدن بیشتر بوسیله حکومتی های لایی پیش برده می شوند
اکنون که شناخت از رهبر لایی و حکومتی های لایی دیگر زیر دستش در کنترول جامعه امان داریم ما باید منتظر باشیم که در آینده استبدادی های بیشتر دینی لایی در نامهای گوناگون دیگر بر جامعه و مردم ما شرط زندگی مردم غیر لایی امان شوند
ای مردم عزیز بدانید که هیچ کس در دنیا برای محبت و لطف در زندگی بر شما تلاش نخواهند کرد و فقط خودتان می توانید بر خودتان خدمت و محبت و کمک کنید
مسلم است که دیگران منافع خودشان را می خواهند و مسلم است که شما هم منافع خودتان را می خواهید پس دیگران از برای منافع خود سعی و تلاش و کوشش می کنند و شما هم از برای منافع خودتان تلاش و سعی و کوشش هماهنگ اجتماعی کنید
اما این رژیم لایی تا کجا در طرحهای واپسگرایی بیشتر لایی اش پیش می رود ؟
چون رژیم ملایی رژیم دینی لایی در نادانی ها است و در دنیا علم دانایی غیر لایی در دانایی های علمی غیر لایی اش ضد نادانی لایی در نادانی های دینی لایی عمل می کند و تاثیر ممتد این علم دانایی غیر لایی در زیادی اش سبب شعور و فهم بیشتر مردم می شود و در نهایت در طول زمان سبب غیر لایی شدن مردم می گردد بدین سبب سید موسوی لایی دینی برای نابودی علم دانایی غیر لایی تا نابودی کامل علم آره و جایگزینی دین لایی نه در جامعه پیش خواهد رفت
چون علم دانا با جوابهای صحیح آره اش همیشه موی دماغ دین نادان با جوابهای غلط لایی نه بوده و هست به این خاطر طبیعت ملای نادان دینی لایی در جوابهای نادرست لایی نه اش ضد دانایی علمی در جواب های درست آره اش عمل می کند و در این عمل ابتدا سید موسوی دینی لایی در مرحله اول در جهت ضعف علم دانایی تلاش می کند تا تاثیر علم دانایی را در خانه و جامعه نزد مردم کم کند و در امتداد و تاثیر بیشتر در کوتاه مدت برای ضعف علم آره و در تلاش در دراز مدت تا نابودی کامل علم آره و جایگزینی دین لایی نه به جای علم آره با جوابهای درست اش سید ملای موسوی در این مبارزه پیش خواهد رفت
و در مسیر این نابودی کامل علم دانایی آره و جایگزینی دین لایی نه سید ملای موسوی دینی لایی نادان می تواند آرزویش را که دنیای تلخ عقب مانده دینی لایی که در آن ملا نادان لایی بدروغ دانا و دانشمند لایی نامیده می شود را دوباره در جامعه بنیان بگذارد و ملای نادان لایی در خرافات و نادانی های لایی در مقام تصمیم گیرنده لایی جامعه قرار می گیرد و خود را دوباره قانون و فکر و روش زندگی مردم غیر لایی می کند و در تلاش برای رسیدن به این منظور و آرزو لایی و تحمیل استبداد خود بر گرده مردم ابتدا ملا لایی نادان در اجبار دانش که علم در دانایی آره می شود را از مردم می گیرد و در مراحل بعد سید ملای موسوی لایی در واپسگرایی مردم غیرلایی را به قرنها نادانی ها در لایی های قبل در دنیا می برد و در سرانجام مرز واپسگرایی ممکن ملا لایی خود مستکبر و مردم مستضعف می شوند
و بعد از نابودی کامل دنیای علمی داناییها در زمین به دست سید ملای موسوی دینی لایی در نادانیها که حاصل اش دنیای دینی لایی نادانی ها در واپسگرایی ها می شود در آن دنیای غیر علمی دینی لایی حاصله در نادانی ها در آینده ملایان لایی و حکومتی های لایی دیگراش همدیگر را دانشمند می نامند و می خوانند و ملا سید موسوی لایی دینی نادان خود را در جامعه دانا و دانشمند در داناییها و پاسخ به تمامی سوالات علمی نزد مردم معرفی می کند
نحوه صدور انقلاب ناب دینی لایی ملایی    
فریب و درشتی های ملا لایی بر مردم
تا اینجا که نوشتم ما می دانیم که طرح اقتصاد مقاومتی و امنیت اخلاقی ملی و طرحهای دیگر سید ملا موسوی لایی طرحهای مذهبی لایی اند که برای نابودی تمدنها و پیشرفتهای علمی بشری و جایگزینی بی تمدنی واپسگرایانه دینی لایی ملایی انجام می شوند به این خاطر در ادامه روش و حقه تبلیغی ملای نادان لایی را برای گسترش و جایگزینی دین نادانی لایی در اثر نابودی علم دانایی در جهان را تحلیل می کنم
چون در جهان امروز در اثر پیشرفت دانش مردم توانستند دین نادانی لایی را در بی محتوایی غلط اش بدانند به این سبب ملای لایی دروغ سرهم می کند و در تبلیغ از دین لایی اش نزد مردم دروغ می گوید تا مردم را بفریباند و ملا لایی دروغگو بر مردم تزویر و حقه بازی و درشتی می کند تا مردم فکر کنند که ناچاری هایشان در دین لایی چاره می شود و اینگونه در دروغ ملالایی دین لایی اش را بر مردم حاکم کرده و در ادامه من روش دروغ و تزویر ملای لایی در تبلیغ دین لایی باطل اش را افشا می کنم
اکنون در عمل ببینید و بیاندیشید که سید ملای موسوی لایی حقه باز برای رسیدن به منظور واپسگرایانه لایی اش در جهت پادشاهی دیکتاتوری دینی لایی اش در منطقه و در تمامی کشورهای غیر لایی دیگر جهان در عمل چگونه در حقه بازی و فریب و گمراه کردن مردم سعی می کند تا مردم را در گمراهی بفریباند و به این منظور مردمی را که از قبل دین لایی نا مناسب و غلط در بدی ها را دیدند و می دانند و دیگر هرگز این دین لایی را برای خود نمی پسندند را می فریباند و در راستای این فریب مردم لایی های مزدور دیگر هم با سید ملای موسوی لایی همراه شده و بر مردم غیر لایی می تازند  و با حقه بازی مردم غیر لایی را به دین لایی خود جذب می کنند
و این لاییان در سعی خود برای فریب و گمراهی غیر لاییان از روش تزویر و دروغ و حقه بازی استفاده می کنند که در این روش حقه بازی به دیگران غیر لایی می گویند که این دین بد اسلام که اکنون در در دنیا جاری است دین اسلام خوب حقیقی نیست و اسلام حقیقی چیز بهتر دیگری است و در این روش حقه بازی خیلی ساده که آدم به تاثیر و خاصیت و عمل کرد کاری اش واقف نیست طرف مقابل فریب می خورد و این مزور فکر طرف مقابل را در کنترول خود می گیرد و اینگونه ملا می تواند بر مردم تزویر کند و مردم را می فریباند و اینگونه فرد مقابل برای پذیرفتن آنچه که ملا لایی و زیردستان مزدور لایی اش می گویند آماده می شود و اینگونه ملا لایی با این روش حقه ای مزورانه دروغین اسلامهای دروغین لایی دیگر با نامها و محتوای گوناگون به مردم حواله داده و ملا لایی برای این اسلامهای جدید خود در آورده اش نامهای گوناگون گذاشته است و تمامی لایی های دیگر همراه با ملا لایی در همکاری با ملای لایی اینگونه از روش این اسلام اسلام حقیقی نیست و اسلام حقیقی چیز دیگر است برای گول زدن مردم استفاده می کنند و بر آن اسلام خود در آورده اشان نامهای گوناگون می گذارند و اینگونه دین در دنیا پدیدار شد و از جمله نامهای دینی لایی که می توانند آخرین نامهای دینی جدید تا کنون باشند می توان بهاییت اسلامی و یهوه ایت مسیحی را نام برد اما باید توجه داشت که همه دینهای گوناگون اسلامی یک کتاب مشترک با محتوای یکسان دارند که این باورمندان فریب خورده لایی جدید در آینده جلوتر به سمت اجرای کامل همان کتاب مشترک دینی لایی اشان که قران نامیده می شود کشانده می شوند و مطابق آن کتاب دینی مشترکشان عمل خواهند کرد که در دراز مدت سبب می شود که تمامی دینها با نامهای گوناگون که کتاب مشترک لایی را پذیرفتند در تفکرشان تغییر می گذارند و در تغییر فکری اشان به مانند دیگر مسلمانان لایی مسلمانان محمدی حقیقی مطابق قرآن مشترکشان می شوند و مطابق آن قرآن مشترکشان عمل می کنند و مسلم نامیده خواهند شد و اینگونه بدون برگشت این مردم غیر لایی با گول خوردنشان در آینده لایی خواهند شد و این لایی های آینده با نامهای گوناگون اما در بی محتوایی عین هم متصل به یک کتاب و دین لایی بی محتوای مشترک خواهند شد
توجه داشته باشیم آنوقت که در فریب و تزویر موضوع لایی دروغین بدون شناخت علمی غیر لایی فقط عقیده شود در آینده ترس از بی تفاوت شدن و برون رفت و خارج شدن از آن عقیده پیش خواهد آمد و فرد معتقد شده به آن عقیده بعد از اعتقادش به آن دیگر نمی تواند در تفکر آزاد آن عقیده را درست آنطور که هست را بررسی و تحلیل کند و تفکر و بررسی آزاد آن عقیده از آن فرد معتقد شده لایی صلب می شود و اینگونه آنانی که دچار عقیده دروغین دینی لایی می شوند برای تغییر درست بعدی دچار ناتوانی شده و در آینده در آن خرافات باقی می مانند و به علت ماهیت بد و بی محتوای عقیده لایی آن فرد لایی دچار مشکلات تفکری  غیر صحیح  و غلط غیر علمی می شود و توانایی تفکر از اینگونه افراد عقیده ای صلب می شود و به جای تفکر و فهم و دانش نزد اینگونه افراد لایی تعریفها و مثالها و تکه های کوتاه ادبی نادرست و خشمگین و تحدیدی و امری غلط جانشین می شود و این روشهای عقیده ای به مانند سم و زهر و نیش تیز برنده بر تفکر و پیکر فرد معتقد لایی و دیگران عمل می کند و در ناچاری های بعدی فرد دچار اینگونه نامناسبات بر همه می گردد
به این علتها تحلیل شده فرد عقیده ای در جهل و نادانی و مریزی فکری بی تفکر لایی نادان است و برای همیشه بی تفکر نادان لایی باقی می ماند که اینگونه افراد خطرناک باعث صدمه به ترقیات و پیشرفت ها و امکانات و آزادی در خانه و جامعه نزد مردم بر یکدیگر می شوند و برای جامعه بشری و ترقیات اش تحدید و خطر محصوب شده و جامعه را از نظم طبیعی اش خارج می کند و به فساد دینی می کشاند
در ادامه برای تحلیل بیشتر در مثال داستان نویسی ام را ادامه می دهم
و از مثالی که می نویسم ما در میابیم که چطور به سادگی از ترقیات به واپسگرایی و عقب ماندگی در ناچاری ها مبتلا شدیم
برای مثال ما می دانیم که قبل از اسلام شیعه اسلام سنی بوده سپس با حقه ای که برای فریب مردم غیر لایی بکار برده شده بود گفته شده بود که آن اسلام اسلام واقعی نیست اسلام واقعی چیزی بهتر و دگر است و مردم به قول گویندگان اعتماد کردند در بی اطلایی بدون آنکه محتوای آن گفته را بدانند آن گفته را پذیرفتند و در نتیجه اسلام شیعه به مردم حواله داده شد و بعد از اسلام شیعه بار دیگر برای فریب مردم دوباره از این روش بی اعتمادی به اسلام قبل و طرح اسلام مشکل گشا بعدی برای مردم استفاده شد و حقه بازان با حقه برای فریب مردم گفتند که این اسلامها اسلامهای واقعی نیستند اسلام ناب اسلام محمدی است که هرگز در جوامع بین مردم جاری نشده و ما می خواهیم آنرا جاری کنیم و حاصل این حقه برای فریب مردم بعدها فریبنده تر اینگونه به مردم گفته شد که این اسلام اسلام ناب محمدی قرآنی نیست اسلام خیلی خوب و اسلام فقط لطف و رحمت است و اسلام چیز دیگر است و جدیدا شنیدم که در تبلیغ و صدور اسلام به حقه های قبلی اضافه کردند و می گویند که ملایان لایی مسلمان نیستد و بدینگونه اسلامهای گوناگون دیگر در زمانهای دیگر بوجود آمدند و امروزه با همین حقه تکراری کاری لایی که گفته می شود اسلام محمدی چیز دیگر است این اسلامها و اسلامهای دیگر اسلام واقعی نیستند اسلام صادر شده و صادر می شوند که در این راستا و روش صدور انقلاب اسلامی لایی ملای لایی دائما می گوید این اسلام قرار است به دنیا صادر شود و از این روش فریباننده تبلیغی ملا لایی منتظر آن روز است که صدای اسلام از اسلامیان دیگر در جهان شنیده شود و حکومتها بتدریج اسلامی شوند سوال دارم به چه وسیله جواب دارم به وسیله پیام آوران اسلام از کشورهای اسلامی عربی و غیر عربی و ایرانیان اسلام به دنیا صادر خواهد شد و آخرین نسخه اسلامیت برای صدور در جهان که امروزه تبلیغ می شود و مردم را می فریباند اسلام بهاییت است و این اسلام خود را در تزویر و حقه بازی نزد مردم در نیکی ها معرفی می کند  و خود را نزد مردم به مردم نیکو قالب می کند ولی ما می دانیم که اسلام نمی تواند خوب و پسندیده با محتوا باشد چون بی محتوایی تمامی اسلامیان لایی عین هم قران و محمد است در آینده این اسلام لایی هم در بی محتوایی عین اسلامهای لایی دیگر با تزویر و درشتی بر مردم نیاز مردم خواهد شد و مردم در تنگناه و بیچارگی لایی ها می شوند آنچه که مسلم است این دین مشترک با نامهای متفاوت که پیرو یک پیغمبر و یک کتاب یکسان هستند در آینده در بی محتوایی به مانند یکدیگر فقط یک اسلام ناب محمدی همراه با یک کتاب بی محتوا چون قران به مانند یکدیگر نه بیشتر خواهند بود
پس در اینگونه کد بندی در تزویر که لاییان بکار می برند و می گویند که این اسلام اسلام حقیقی نیست فقط و فقط یک روش برای صدور دین لایی اشان است و در این روش و حقه بازی است که پیام آوران لایی دینی سعی کردند و انجام دادند و در این انجام جوامع غیر لایی دیگر را هم به دین لایی اشان آلوده کردند و این پروسه پایان نپذیرفت و به این روش پیام آوران لایی در حال آلوده کردن بیشتر جوامع دیگر هستند و اینگونه این لاییان جوامع مترقی اجتماعی دنیا را هم آلوده این واپسگرایی لایی دینی خود کردند و می کنند
آیا می دانید در امتداد به چالش کشیده شدن و جاری بودن این سعی برای به ستوح کشیده شدن تمدنهای مترقی بزرگ امروزی جهان اکنون نوبت شما متمدنها غیر لایی است که شما هدف و نوک بغز نامهربانان لایی دینی بی تمدن جهانی هستید
اما ما امروز در شعور و دانش و تجربه علمی و فهم حاصله علمی بیشترمان درک درست و حقیقی در دانایی غیر لایی می کنیم و می دانیم که دینهای لایی همه فقط دین لایی بی محتوی در نادانی ها هستند نه ذره ای بیشتر و نمی شود که از دین لایی حاصل و آرزوی درست عملی اثباط شده مترقی مناسب برای خود و دیگران نزد همدیگر در جهان داشت
افشاگری تحلیلی که انجام دادم اکنون با دقت خوب و کامل می دانیم که پشت پرده اعمال غیر مفید چون سختی زندگی بر مردم و .... پاشی بر مردم و چماق زدن بر مردم و شکنجه بر مردم و زدن گلوله بر مردم بوسیله خود لایی بزرگ خالی از محتوی سید موسوی لایی کنترول و هدایت و انجام شد
در آخر تا اینجا می نویسم که اکنون شما خوب می دانید که سید ملای موسوی لایی تمدنها و علم در آن تمدنها را نشانه رفته و با این دانایی اکنون شما آرزوهای واپسگرایانه سید ملای موسوی لایی بر مردم و جوامع مترقی در نابودی علم و تمدنشان را خوب می دانید
و من فقط می توانم بگویم که ای مردم گول سید ملایان موسوی لایی را نخورید و از سید ملایان موسوی لایی بگریزید تا آنجا که از این سیدان موسویان لایی کاملا در فاصله دور شوید تا آسیبی از این سید موسویان لایی مزور بر شما نشود و هیچ چیز دیگر جز علم آره باورتان نباشد و علم آره پادشاه وجود و فکر و باورتان شود و بدانید که فقط با علم آره می توانید در این دنیا رستگار باشید و درستی و حقیقت را در علم نیکو بیابید و بدانید که در غیر علم نمی شود حقیقت و دانایی نیکوی درست جهان را یافت و دانست و آنگاه که به روش علمی درست را دانستید داناییهای حاصله نیکوی علمی آره باورهایتان خواهد شد که اسم این حاصل بدست آمده را دانایی می نامیم و اگر در خلاف جهت علم غیر علمی دینی باشید اسم حاصل نادانی هایتان را نادانی ها می نامیم اکنون مطمئن هستم که شما در رد نادانی ها دانایی های نیکو را بر خود و نزدیکان و دیگرانتان می پسنید من که خود اینگونه برای خود نیکویی را پسندیدم تو چطور
در تکرار بار دیگر می نویسم که اکنون می دانیم که چگونه سید ملای موسوی طوطعه گر لایی قصد دارد تمامی جهان غیر لایی را مریز لایی در لایی ها کند که از جمله لایی گری های سید ملای موسوی لایی می توان اقتصاد مقاومتی لایی و امنیت اخلاقی لایی را نام برد و لایی گری های دیگر سید ملایان موسوی هان لایی را خودتان ازقبل تجربه کردید و می دانید و در آینده بیشتر تجربه خواهید کرد و ما اکنون آرزو های سید ملایان موسوی لایی را بدرستی می دانیم که تمامی خواست و آرزو و اخلاق و عمل و ایده آل سید ملایان موسوی لایی میزان لایی کامل بر جوامع و خلق های عالم است که ملا رهبر لای اش باشد
بدانیم که ملای لایی قابل غیر لایی شدن نیست چون وجود و تربیت ملای لایی در لایی بودنش است که لایی بودن سید موسوی لایی از سید موسوی لایی کامل غیر قابل تغییر ساخته است و اینگونه سید موسوی لایی همیشه لایی بوده و در آینده هم لایی خواهد ماند مگر اینکه مداوای اینگونه بیماران اجتماعی لایی در شروع لایی شدن اشان انجام شود و اینگونه شود در آینده نباید لایی ای در جهان باشد
شریعتی لایی
کی انقلاب کرد
می خواهم خاطره ای را برای شما تعریف کنم
این خاطره روش گول خوردن ملتی بزرگ در زمان شاه سابق است که در تعریف این خاطره بررسی می شود که چگونه در زمان شاه سابق ملتی گول خوردند و کشور اسلامی شد
در زمان شاه سابق وقتی همه جا در آرامش و صفا بود و مردم در آرامش و آسایش و صفا و راحتی زندگی می کردند و همه آرام و در آسایش بودند شفت لوچ و مچول احمق زنجیره ایی بنام دکتر شریعتی صدایش فریاد شد و در کانون دانشجویان فریاد برآورد و دانشجویان را به گرد خود در آورد و در صدای بلند به گوش همه در فریاد گفت دین شما دین اسلام ناب محمدی نیست و دین جاری شما دین اسلام دروغین صفوی است و من سعی دارم که اسلام ناب محمدی را برای شما جانشین و در بین شما جاری کنم و بدینگونه و به این روش او برای 90% از مردمی که در کار اسلام و اسلام شناس نبودند حقه ای به نام این اسلام ناب محمدی نیست و اسلام ناب محمدی خیلی عالی تر و بهتر و چیز دیگر است و تمامی آرزهای مردم در آن است و بهتر از هرحکومتی دیگر در زمین آرزوی همه است را برای مردم فریاد زد و اینگونه بود که مردمی که قبله اشان حوزه نبوده و حوزه را نمی دانستند او به حوزه و ملا نزد مردم مقام داد و توجهات روشنفکران و مردم به سمت ملایان و حوزه معطوف شد و حوزه قبله خیلی ها شده بود و اینگونه جهت انقلاب تغییر کرد و انقلاب ملایی به همین راحتی پایه گذاری شده بود و در ادامه این عمل او سبب آشوب و جنبش های دانشجویی شد و او با این تز سبب شد که دانشجویان و مردمی که می بایست به گرد دانشگاهیان در بیایند را به گرد ملایان درآورده بود و حاصل اش را هم امروز مردم فریب خورده بعد از سالها طولانی گذشته از آن زمان تا کنون تجربه کردند شاید هم این تجربه ادامه پیدا کند اما مردم انقلاب نحس ملایی را خوب آزمودند و در این آزمون اکنون مردم در تنفر خوب می دانند که تمامی لایی های دینی عین هم و عین یک گو مشابه بمانند یکدیگرند و در لایی بودن درجه ای نیست چون تمامی لایی ها فقط و فقط لایی نادان واپسگرا مخالف علم و دانایی و نیکی و پیشرفت هستند نه بیشتر چون شغل لایی اشان اینگونه در لایی بودن را ایجاب می کند
و امروز همه می دانند که شریعتی بنیانگذار حکومت دینی اسلامی ناب محمدی لایی که با اسلام های لایی دیگر فرق نمی کند یک شفت و لوچ ومچول بوده که ملت ما را در دشواری ها و خاری ها کرده و به فلاکت نشانده
از انقلاب شریعتی لایی اکنون سید موسوی لایی حاصل شده که برای شما اقتصاد مقاومتی لایی و امنیت اخلاقی لایی و جنگ لایی و تمام لایی های فراوان بد دیگر را دائما سبب می شود و بوجود می آورد
ای مردم اگر کسی امروز به تو بگوید که این اسلام جاری اسلام ناب محمدی نیست و اسلام ناب محمدی چیز دیگر است در جواب تو به او چه می گویی و چه می کنی چون مردم قدیم این تجربه بد را تجربه نکرده بودند و این تجربه بد را نمی دانستند گول خوردند و گرفتار شدند اما تو که اکنون تجربه کردی و این تجربه بد لایی را می دانی در جواب اگر تفنگ لازم داری بساز تا بتوانی با اینگونه دهن دره های لایی مبارزه کنی
اشاره         
چون ما در علم غیر لایی به جوابهای سالم صحیح می رسیم و از طریق علم غیر لایی در دنیا بطور کامل در جوابهای حل شده صحیح قرار می گیریم به این خاطر در روش علمی غیر لایی ما همیشه جوابهای درست در نیازهایمان را داریم و با توجه به جوابهای حاصله درست و صحیح و نیکو در درستی ها و در خوبی ها من روش علمی غیرلایی در جوابهای بدست آمده صحیح و مفید مورد نیازمان را در دانایی حاصله بیشتر مجهولات روش راحتی های آره می نامم
چون ما در دین لایی به جوابهای سالم و درست نمی رسیم و در روش دینی لایی در درون دنیا بطور کامل در مجهولات حل نشده فراوان قرار می گیریم به این خاطر در روش دینی لایی در گمراهی همیشگی هرگز به هیچ جواب صحیح و درست دست نمی یابیم و در دنیای غلط ها لایی قرار می گیریم و با توجه به بی جوابی ها در دنیای غلط نادرست و غیر نیکوی بد لایی می شویم و اینگونه من روش دینی نادانی لایی بیشتر در مجهولات را روش دشواری های نه می نامم
وقتی من صحبت از روش علمی آره می کنم یعنی صحبت از روش عقلانی که  روش دانش آموزی و دانشجویی است کردم و روش عقلانی را روش سالم فکری مدرسه ای دانشجویی می نامم که روش عقلانی و فکری با دانش کافی مدرسه ای و دانشجویی را روش سالم تفکر و انتخاب برای یکدیگر می دانیم که این روش علمی آره عقلانی فکری مدرسه ای بهترین انتخاب برای خود و همه است و بهتر از این انتخاب علمی در دانایی آره ها ما در دنیا انتخاب خوب و پسندیده مشابه نداریم
آیا با هم همنظریم اگر دینی باشی می گویی نه و اگر علمی باشی می گویی آره اگر علمی کوته فکر باشی بگویی نه در تجربه دین به دین خواهی گفت نه و به علم خواهی گفت آره و این تجربه هم بهای سنگینی برای دیگران و اجتماع دارد نمونه این بهای سنگین برای دیگران و اجتماع به وضعیت برزخ بغرنج دینی ایران توجه و تحلیل کنید البته می توان وضعییت بغرنج عراق و سوریه و افغانستان دینی را هم مورد توجه و تحلیل خود قرار دهید
خواست ملا خواست خدا نیست
خداوند هم مهربان و هم نامهربان است در خودمختاری و استقلال بر خود به خدا نپیوند چون شاید دچار برزخ و نامهربانی خداوند شوید که اگر شوی دیگر برای قدم نهادن تو به مهربانی ها بر خودت چاره ای نیست و در نامهربانی های خداوند دچار خواهی ماند تا خدا تو را نابود کند
دشمن دشمن
ملت غیر لایی خوب می داند که اقتصاد مقاومتی لایی و امنیت اخلاقی لایی سید موسوی لایی فقط جزعی از تمامی دشمن دشمن گفتن ملا لایی است و ملت های گرفتار به سید موسوی پریشان حال عیب های بیشتری از این ملای دینی نادان لایی را تجربه کردند و ملت زخمی گرفتار شده اسیر در تمامی سالهای گرفتاری اشان در ناچاری های غمگین خود خوب و عالی مشکلات و خسارتهای سخت بد بوجوجود آمده لایی از حکومت سید موسوی لایی را در تجربه می دانند و ملت به ستوه آمده دیگر هیچگونه لایی بیشتری را برای خود نمی پذیرد و نمی خواهد   
نظر
من آشو صدای دریاها در نیکی ها هستم تو هم آشو صدای دریاها در نیکی ها باش اگر تو نمی خواهی آشو صدای دریاها در نیکی ها باشی ناشو صدای دریا در بدی ها شو و خود را در نامهربانی ترین ها سیاوش بنام
چطوری
حالا که داستانم را تا اینجا خواندی در چه حالی هستی آیا اکنون حال بهتری داری من فکر می کنم که با خواندن این داستان خودت را تخلیه کردی و خودت را از بیرونت به درونت جمع کردی و یک آخه محکم از تمام وجودت از درون به بیرونت گفتی و چون تو خود دانا بودی من مشکلات را فقط برای تو یادآوری کردم و حالا احساس راحتی و سبکی می کنی و در فکرت بدنبال راه چاره هستی
همه را به کله های غیر لایی اشان می سپارم چون اگر این کله های غیر لایی از برزخی ها لایی در امان بماند حقوق از دست رفته غیر لایی را باز می شود بر گرداند
تذکر
ما در فارسی لغتی به نام لا شیطانی نداریم آنچه که است در فارسی ما لغت نه برای ابراز میزانهای نشدنی و آره برای ابراز میزانهای شدنی داریم و برای ابراز بیانمان به همدیگر و توضیحات و منظورمان در روابط اجتماعی ما از این دو لغت نه و آره استفاده می کنیم و در ابرازهایمان ما از لغت نه در نشدنی ها می رنجیم و ناراحت می شویم و لغت نه را بد می نامیم و در ابرازهای دیگرمان ما از لغت آره در شدنی ها شادی می کنیم و در خلق خوب می شویم و لغت آره را خوب می نامیم
        
درست پا بچسبان
سپاهی شیطانی در لاها چون  اکنون می دانی که لشکر عربی شیطانی لایی هستی در نظام پایت را بجای اینکه بهم بچسبانی برای محافظت کونت پاهایت را به کونت بچسبان تا مثل اربابانت سید موسویان لایی کونی ابنه ای نشوی
پایان نامه
گماشته
پیشرفت های غیر لایی عقب گردهای لایی شد
اقتصاد مقاومتی و امنیت اخلاقی
وقتی استخدامات در کارهای فنی در مملکت از روی مکتبی بودن انجام می شود نه از روی دانش و تخصص اینگونه آن کار فنی در مملکت به روش سخت دینی لایی در نادانی ها بدرستی پیش برده نمی شود و در این روش لایی هرگز این مملکت به هیچ ترقی و کشف های جدید که لازمه اش دانش و تخصص دانشگاهی است نمی رسد و جامعه به جای ترقی غیر لایی به  واپسگرایی لایی بیشتر می رود و احتیاج به تخصص های غیر لایی خارجی بیشتر می شود و حتی نیاز به کارهای ساده فنی تخصصی را این استخدامیان غیر متخصص لایی در نادانی ها  نمی توانند جبران کنند و جامعه در پیشرفت و نوآوری بیمار و صغیر می شود
در ادامه با مثال بیشتر موضوع را در تحلیل می شکافم و ابتدا در مثال ساده آنچه را که خود با چشمانم دیدم را برای شما می گویم که رژیم لایی برای استخدام متخصص در اداره مراکز پیشرفته تخصصی چون نیروگاهای کشور و یا تعمییرات هواپیمایی در سوال از داوطلبان می خواهد که بگویند و تعریف کنند که چقدر قرآن و امه جز می دانند و چقدر نماز می خوانند و هرگز سوال نمی کنند که استخدامی چقدر تخصص دارد و وقتی میزان مکتب نزد فرد تایید شد آن فرد بی دانش و نادان به آن کار فنی در مکان تعمییرات سیستم های دیجیتالی الکترونیکی قرار می گیرد و کارهای دیگر مملکت هم بدینگونه غیر تخصصی پشتیبانی می شوند
پس چرا به دروغ سید موسوی دینی لایی مردم را با بیان واجرای اقتصاد مقاومتی ذجر دهنده و امنیت اخلاقی آزاردهنده می رنجاند وقتی ترقی ای برای راحتی و امکانات و اختیار مردم بر خود در عمل و تفکر سید موسوی لایی نیست هدف این رنجاندن هیچ منافعی بر مردم برای مردم ندارد بلکه آسیب خانوادی و اجتماعی بر مردم را سبب می شود
اما آنچه که در عمل از سید موسوی در مراکز تخصصی شنیدم را برای شما تحلیل می کنم در استخدام افراد بی سواد غیر فنی درس نخوانده رژیم مکتبی لایی در نادانیها و بی شعوری حاصله اش خیالات لایی در نادانی ها می کند یعنی سید موسوی لایی می پندارد آن فرد نادان لایی غیر فنی درس نخوانده استخدام شده فارغ از تخصص خود بخود بدون استاد می تواند در طول مدتی با بازی کردن و سرگرم شدن و بدون دانستن و تخصص آن کار را سر خود یاد بگیرد چون سید موسوی درس نخوانده و نادان است و نمی داند تا بفهمد بدینگونه سید موسوی لایی آنگونه خیال باطل نشدنی غیر ممکن کرده و خیال اش آنگونه به مانند خودش لایی شد
چون سید موسوی نادان است نمی داند که هر کاری و کارهای فنی دانش فنی می خواهد و دانش فنی نزد استادان دانشگاهی فنی است و هرگز فردی که دیجیتال یا هر تخصصی دیگر را نمی داند بدون یادگیری تخصصی نزد متخصصان دانشگاهی نمی تواند آن تخصص را سر خود برای خود بیاموزد
اما چرا ملا اینگونه نادرست لایی عمل می کند چون ملا علم و دانش و تخصص و فنی بودن مدرسه ای و دانشگاهی را هیچ نمی داند و هیچ نمی فهمد
کوتاه بگویم سید موسوی لایی و قماش لایی های دیگراش از روی نادانی لایی اشان هیچ دانایی غیر لایی را که دانش و فن دانشگاهی می شود را نمی داند
مختصر و مفید به ملت عزیزم می نویسم که ای ملت عزیز اگر شما عزیزان مشکل دارید به این خاطر است که چون رهبر در حکومت بر شما سید موسوی نادان لایی و لایی های دیگر حکومتی اش در لایی ها هستند
در وضعیت ایران آنگاه که سید موسوی های لایی رهبر شدند پیشرفت غیر لایی عقبگرد لایی شد
بارها برایم پیش آمده که شنیدم دینی نام علم را به زبان آورد و  خود را در میزان علم و دانایی دانشمند خواند در جواب می نویسم که چون در دین نادانی علم دانایی موجود نیست وقتی دینی های نادان از لغت علم دانایی در تلفظ بهره گیری می کنند بیهوده گویی است چون در دین خاموشی نه علم روشنایی آره وجود ندارد و دین نه در نادانی ها ضد علم آره در داناییها در عمل فعال است در نتیجه در انتخاب سنگرت یا باید در دانایی علمی آره یا در نادانی دینی نه در یکدامش باشی چون نمی شود یکجا هم دانا و هم نادان بود  
و در این داستان نویسی ما خوب دانستیم که
آره ایرانی صفت دانایی می‌شود
لا عربی صفت نادانی می شود
شناخت
با اشاره به جورج بوش که محورهای شیطنت را نامگذاری کرد من در تحلیل داستانم را در ادامه می نویسم
همه همیشه گفتند و می گویند و ما شنیدیم و می شنویم که ملا شیطان است اما توضیح و تحلیل کامل وجود نداشت ولی حالا با تحلیلات و بررسی عملی از آنچه که در عمل موجود است برای شما انجام دادم اکنون در عمل ما بخوبی می دانیم و مردم هم می دانند که چگونه ملایان لایی شیطانها هستند و شیطنت می کنند
در جمهوری اسلامی ملایی لایی فقط سپاهیان پاسدار انقلاب اسلامی لایی نیستند که آرم شیطانی لایی بر خود دارند و لشکر شیطان لایی محصوب می شوند سازمانهای شیطانی لایی با آرمهای لایی شیطانی دیگر هم در مملکت اسلامی لایی وجود دارند که من فقط چند تا را در مثال در ادامه برای شما می نویسم و برای دانستن بیشتر خودتان جستجوی بیشتر در رژیم دینی ملایی لایی بکنید
اگر در آرمها و گفتارها و سازمانهای کشوری و سخنرانی ها توجه کنید در تمامی سطوح مملکت میزان لا که این لا را ملا شیطان می نامد قرار دارد و من تعدادی از آنها را در مثال برای شما می نویسم بیشتر را خودتان جستجو کنید
لا در آخر نام ملا که در تجزیه نام ملا می شود م و لا  لای شیطانی است
لا در آرم سازمان لایی صدا و سیمای اسلامی
لا در آرم سازمان لایی تبلیغات اسلامی
لا در آرم وزارت لایی دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی لایی
لا در آرم سازمان لایی نظام پزشکی جمهوری اسلامی لایی
لا در آرم سازمان لایی پیشتازان و فرزانگان دانش آموزی نیروهای لایی جمهوری اسلامی
لا در آرم پرچم جمهوری اسلامی لایی
لا در آرم ستاد لایی کل نیروهای مسلح
لا در آرم بانک ملی لایی
لا در آرم وزارت کشور لایی
لا در آرم شهربانی جمهوری اسلامی ملایی لایی
لا در آرم وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی لایی
لا در آرم وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی لایی
لا در آرم کمیته المپیک جمهوری اسلامی لایی  
لا در آرم سازمان لایی دانش آموزان
لا در آرم موسسه لایی خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان محک
لا در آرم قوه قضاییه لایی
لا در آرم سازمان با هم جهاد کشاورزی لایی
لا در آرم سازمان لایی ثبت اسناد و املاک کشور
لا در آرم قوه قضاییه لایی
لا در آرم دانشگاه آزاد اسلامی لایی
لا در آرم سازمان تبلیغات اسلامی لایی
لا در آرم کانون مساجد لایی
لا در سخنرانی های ملایی در عمل در تمامی سطوح مملکت در رفتار و سخنرانی های لایی
در آخر متوجه می شویم که ملایان لایی فقط از لاهای شیطانی درست شده اند
لا های شیطانی بیشتر دیگر در آرمها و رفتارها و گفتارهای لایی در مملکت لایی زده جمهوری اسلامی لایی را خودتان جستجو کنید   
 
یافتم
تجزیه نام ملا می شود م و لا  که لا آخر در نام ملا به گفته خود ملا در فرهنگ اش به معنی لای شیطانی است در نتیجه اسم ملا یعنی ملا شیطان است معنی می دهد
در تجزیه اسم ملا که می شود م و لا میزان م یعنی محبت و میزان لا یعنی نه که اگر این معنی های تجزیه شده اسم ملا را به دنبال هم بنویسیم می شود محبت نه اینگونه ملایان در اندازه تمامی نفرتهای دنیا در بدی ها هستند وبه این علت است که ملا روزه خوانی می کند تا مردم را برنجاند و بگریاند
این بود شجره نامه سید ملای موسوی که من می‌دانستم و اکنون تو هم می‌دانی
من مسولیت خود را انجام دادم تو هم مسولیت خودت را انجام بده
دنیا بزرگ و عظیم است و من تو را به بزرگی دنیا در بزرگی ات می سپارم
در آخر در فارسی بشو در این داستان نویسی در تمامی این داستانها به جای لا عربی به فارسی نه و به جای غیر لایی عربی به فارسی آره را جایگزین می کنیم
در مسلمان نیستم همه را به کله های آره ای اشان می سپارم چون اگر این کله های آره ای از برزخی ها لایی نه در امان بماند حقوق از دست رفته آره ای را باز می شود بر گرداند
وقتی آره نه شد نه ملیت عوض کرد لا شد
لایی نمی داند تا بفهمد چون نمی فهمد نمی داند
تو غیر لایی می دانی به ملا لایی بگو      
به مهرت
به مهرم
با هم مهربان باشیم
رستمکلا گنبد گرکان گلوگاه بندرگز آشوراده بهشهر نکا ساری شاهی جویبار بابل بابلسر آمل نور چالوس شهسوار رامسر فریدونکنار کلاردشت کردکوی آق قلا آزادشهر کمیش دپه  زیرآب آلاشت مازندرانی ام
1379
بچه مدرسه ای

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar