lördag 9 maj 2015

در دنیای وارونه ملایی که درنده بهتر از چرنده شد







پدر رستمکلایی بیچاره ام  تعریف می کرد که در قدیم مردم روستای رستمکلا که برای کشاورزی و دامداری و یا برای جمع آوری هیزوم یا برای بازی و تفریح به خارج از ده  می رفتند حیوانات آدمخوار آنها را پاره پاره می کردند و می جویدند و می خوردند و آنهایی که زنده می ماندند پا به فرار می گذاشتند و خبر این درندگان و دریده شدن رستمکلاییها را به ده می رساندند و مردم ده به طور گروهی به محل می رفتند و با درندگان می جنگیدند و گروه زیادی از رستمکلایی ها کشته و گروه زیادی از رستمکلایی ها زخمی می شدند و این جنایت بر رستمکلاییها شده تا اینکه نسل این حیوانات وحشی با خون  رستمکلاییها از بین رفت و حالا که به مطلب دوست همخون رستمکلایی ام در فیس بوک نگریستم و خواندم غمگین شدم که چطور افراد ناباب و دیوانه مریز حیوانات درنده مثل شیر و ببر و پلنگ و گربه وحشی را در اطراف رستمکلا و در سایر نقاط مازندران وارد می کنند تا در آینده برای مردم همخون عزیز رستمکلایی و ساروی ام مشکل بشوند و مردم من در رنج و عذاب و در غم عزیزانشان بشوند عزیز همخون ساروی رستمکلایی من از شما خواهش می کنم ابتدا تا دیر نشده صلاح بر دارید و به شکار این جانخواران بروید و مردمی هم که تخصص روان پزشکی دارند بروند به سراغ این افراد مریز دیوانه روانی که درندگان آدمخوار را در جنگلهای مازندران رها می کنند و این افراد را برای معالجه به بیمارستانها انتقال بدهند

عزیز هم خون ساروی و شاهوی و بابلی و آملی و رستمکلایی و گرگانی عزیزم این جباران مریز و دیوانه حیوانات آدمخوار را که از خارج وارد  مازندران مخصوصا وارد رستمکلا می کنند را به حقه با نام حیوانات مازندرانی یا ایرانی معرفی می کنند
بعنوان مثال این مریزان دیوانه در جنون از هند شیرآدمخوار وارد کردند و این شیر هندی را به مردم مازندران به دروغ شیر ایرانی معرفی کردند و در مازندران رها کردند

یا این مریزان دیوانه پلنگ روسی را از روسیه وارد کردند و به دروغ به  مازندرانی ها می گویند که این پلنگان آدمخوار پلنگ  ایرانی که منظورشان مازندران است پلنگ مازندرانی معرفی می کنند
و ببر را هم برادر شاه سابق از خارج وارد کرده بود و در باغ وحشی در نزدیک نکا به نام باغ وحش دشت ناز نگهداری می کرد و بعد از مدتی این حیوان درنده آدمخوار را به دروغ به عنوان ببر مازندران در جنگلهای بین نکا و رستمکلا رها کرد
حالا هم که گربه وحشی خارجی را به دروغ به اسم گربه وحشی رستمکلایی در رستمکلا رها کردند

عزیز همخون رستمکلایی و ساروی من نگذار که پدر مرده رستمکلایی من و پدران و مادران مرده  رستمکلایی های دیگر و مادر ساروی من و پدران و مادران ساروی های دیگر غمگین شوند و نگذارید که دیوانگان بی شعور نفهم باعث آزار شما شوند اکنون نگویید که مسئله  من رستمکلایی یا ساروی نیست این مسئله هم من و هم تو و هم همه مازندرانی های دیگر است جلوی پیشرفت این جنایت را بگیرید
توضیح می دهم که ما در مازندران آنقدر در زیادی حیوانات علف خوار نداریم که به این درندگان نیاز داشته باشیم این درندگان برای محیط هایی است که در آن حیوانات علفخوار وحشی زیادند
پدر من و تو رستمکلایی ساروی در سختی با داس و تبر و هوکا به جنگ درندگان می رفتند تا نسل این درندگان را نابود کرده بودند  و حالا شما در مبارزه راحتر با تفنگ سر پور این حیوانات آدمخوار بی کله را  از پای در بیاورید اگر اکنون این درندگان بی کله را از پای در نیاورید در آینده آنچنان زیاد می شوند که  شما حریف اشان نمی شوید و چون در مازندران حیوانات وحشی علفخوار کم است این حیوانات مجبور می شوند که برای سیر کردن شکمشان  شما عزیزان مازندرانی  را بدرند و بخورند  بدانید که این حیوانات شعور ندارد که  آدم را از حیوان تشخیص دهند
نویسنده از رستمکلا تا نور آمل
با شنیدن و خواندن این خبر بسیار ناراحت و دلگیر شدم و مرا غم گرفته و دلم آزار دیده و به یاد پدر رستمکلایی و مادر ساروی مرده ام  افتادم  که چگونه در سختی و در مبارزه با طبیعت وحشی مبارزه  کرده بودند تا از نامرادی ها رها  شده بودند و اکنون می بینم که فرزندانمان در آینده  در خطرند

بچه مدرسه ای

 



  

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar