lördag 27 februari 2016

اینگونه طلاب را بدانیم




حوزه ای علم را نمی فهمد
چراهای علمی را حوزه ای نمی داند
حوزه یعنی تربیت نادانی ها
حوزه ای فقط نقل قول داستانی دیگران را می خواند
بی مقامی حوزه ای از یادگیری نقل قولهای نادانی
حوزه مدرسه و دانشگاه دانایی نمی شود
از حوزه دانش آموز و دانشجو دانا نمی شود

از حوزه چه خبر

ملایی را می شناختم که با او شوخی می کردم و هر وقت او را می دیدم می گفتم حوزه چه خبر
مدتی گذشت و بعد از مدتی او را دیدم به او گفتم ملا چطوری حوزه ات در چه حال است
ملا با عصبانیت و پرخاش گفت با که صحبت می کنی
گفتم با تو ملا
ملا بر گشت و به من گفت می دانی کی هستم
گفتم ملای روزه خوان دوزاری و ادامه دادم و گفتم حوزه ات چه خبر است
ملا در آمد به من گفت قبلا این لباس روزه خوانی دوزاری بود و بر روی قبرها با دوزار قران می خواندم
بعد ملا ادامه داد و گفت خجالت بکش بدان که اکنون این لباس شخصیت های مملکتی است
من همینطور وا ماندم که این ملا چرا اینگونه است دیگر رفاقت و دوستی سرش نمی شود و نمی دانستم که ملا مقام مملکتی شده
و همینطور متعجب به ملا ذول زده بودم و فکر می کردم که یک وقت ملا مرا برای شوخی ام به دار نیاویزد
همینطور مات و مبعوت متعجب بودم که ملا ادامه داد و گفت اکنون این لباس شخصیت مملکتی است
و به من گفت از حالا به بعد باید شرم کنی و به من احترام اربابیتت را بگذاری
گفتم که ملا قبلا هم که مسجدی بودی ارباب خیلی ها بودی حتی ارباب داریوش خواننده و گوگوش خواننده هم بودی
بعد گفتم ملا حالا هم عین گذشته همان ارباب مردمی
ملا به من گفت ببند دهانت را می دانی که به شخصیت مملکتی توحین کردی می دانی که این توحین ات به ملا چقدر زندانی دارد
گفتم ملا از آن لباست پیداست که مقام مملکتی هستی و همینطور که می گفتم یکباره پا را گذاشتم به فرار و هرگز بعد از آن پشت سرم را ندیدم
از آن روز به بعد هر روز با دستهایم سرم را امتحان می کنم که آیا هنوز سرم بر تنم هست یا نه
شما چه نظری دارید به من بگویید که آیا هنوز بر سر من تحدیدی است یا نه من که گیچ شدم و باورم نمی شود که سرم بر تنم هست برای اطمینان من شما جوابم دهید
ویندی
رستمکلا جویبار مازندران
به مهرت به مهرم با هم مهربان باشیم
1379
مدرسه ای وچه




Inga kommentarer:

Skicka en kommentar