tisdag 30 maj 2017

عقل و انتخاب




مرد و زن و زن و مرد
داروی دردهایمان را یافتم

مگر آخوند زن است که زن را بفهمد تا بتواند بجای زن برای زن تصمیم بگیرد
چون من مرد هستم به من چه مگر من زنم که زن بودن را بفهمم و برای زن تصمیم بگیرم
چون من زنم به من چه مگر من مرد هستم که مرد بودن را بفهمم و برای مرد تصمیم بگیرم
تا عقل است
زن صلاح خود را بهتر از هر مردی می داند
مرد صلاح خود را بهتر از هر زنی می داند
اینگونه است که دخالت در کار و زندگی  و اهداف و آرزوی یکدیگر فزولی و پا در کفش یکدیگر کردن است که آن کفش مناسب برای هر دو نیست
ملا پا توی آن کفش کردی نمی فهمی که کفش تو نیست آن کفش زنانه است
ملا چرا به زنها بند کردی و پایت را توی کفش زنانه اشان کردی
ملا زنها را برای و به حال خودشان بگذار و بر گرد به جامعه مردانه خودت
ملا زنها در دنیا بسیارند و صاحب عقلند آنها را چه کار داری آنها را به حال خودشان بگذار و اینهمه اراجیف بر زنان روا مدار چرا با زن و حقوقش دشمنی می کنی
ملای نادان آفتی و تا دانا نشوی نمی شود مشکلات مردم حل شود تنها راه ممکن برای رهایی از رنج و عذاب ملای جاهل نادان بر مردم باید ملا را سم پاشی کرد تا آفت نادانی ملا را از بین برد و آنگاه که ملا سم پاشی دانایی شود و دانا گردد هم زنان و هم مردان از ستم و رنج ملا بر خود رها می شوند
من زن نیستم و در تصمیم گیری اشان دخالت نمی کنم اما به نظر زن در مورد خودش در خانه و اجتماع احترام می گذارم  و زنان ایران که نصف جمعیت ایران را تشکیل می دهند خود باید تلاش کنند و شعور مردان را در مورد خودشان بالا ببرند و جامعه مردان را با طبیعت و خواست بحق زنان در اجتماع آشنا کنند و به مردان بیاموزانند یعنی چون من مردم سعی خودم را می کنم و زن هم چون زن است باید حرف خود را با شهامت بزند و سعی خود را بکند و شعور اجتماعی را در فهم و ارزش زن درجامعه به مردان بشناساند یعنی هرچه من به عنوان مرد حق خود می دانم زن هم به عنوان زن هر چه را که مناسب خود می داند حق خودش هست یعنی من به عنوان مرد تصمیم گیر درست برای طبیعت زن نمی شوم و زن هم به عنوان یک زن تصمیم گیر مناسب برای طبیعت مردانه من نمی شود و در پیوند زندگانی مسئله بیان نظر و تفاوق در تصمیم گیری است که در مشورت بین مرد و زن حاصل می شود وقتی کودک بودم می دیدم که زنان سعی و تلاش زنانه خود را آزادانه به عنوان یک عضو خانواده به مانند مرد خانه داشتند و مردان هم به عنوان یک عضو خانواده سعی آزاد و تلاش خود را می کردند در این عصر تمدن و ترقی و پیشرفت یکباره ملایان چماق شدند بر سر مردم و تفکراتی نا مناسب بمانند هزیان را در اجتماعات و خانواده بین مردم رواج دادند و این ادامه یافت تا آنکه در این زمان دنیا را هم بر زنان و هم بر مردان سخت و ناسزاوار و تنگ کردند راه چاره فقط باید دین و ملا را نابود کرد و باید تاثیر دین و خرافات را در جامعه تا نابودی اش کاهش داد در اخر می نویسم که حقوق زن را خود زن می فهمد و حقوق زن برای زن است و زن تصمیم گیرش است من مرد نمی توانم که زن باشم تا بر زنانگی و خواست زنان تصمیم بگیرم و حقوق مرد را هم خود مرد می فهمد و حقوق مرد برای مرد است و مرد تصمیم گیرش است من زن نمی توانم مرد باشم تا بر مردانگی و خواست مردان تصمیم بگیرم و باید هم مرد و هم زن در نسبت خود سعی مناسب خودشان را داشته باشند چون هر که صلاح خود را بهتر از دیگران می داند صلاح زن را زن می داند و صلاح مرد را مرد می داند و این قابل تعویض نیست اگر هرکس بگوید قابل تعویض است یا در مردی اش یا در زنی اش دچار مشکل است
هدف من تغییر زن و مرد نیست چون طبیعت تکاملی زن بودن و مرد بودن را نمی شود تغییر داد بلکه چون هم زن و هم مرد عقل دارند و با عقل خودشان می فهمند در نتیجه هر دو با رجوع به عقل اشان آزادانه خواست و نیاز و انتخاب شرایط مناسب برای آینده خود را خود تصمیم می گیرند و این نظر در بر گیرنده زندگی مشترک بین زن و مرد هم می شود برای رسیدن به این منظور ابتدا هرچه زودتر باید ملا را از حاکمیت جامعه خلع کرد و بر روی ستونهای برق نابودشان کرد
ملا و دین نباشد همه طبیعت جامعه به روال طبیعی درستش بر می گردد و مریزی جامعه مریز که ملا سبب اش شد بعد از نابودی ملا بر روی تیرهای برق و نابودی افکار ملایی بعد از آن شفا دوباره پیدا می کند
شما را به مهرتان
ما را به مهرمان
همه را به مهرشان
می سپارم


نویسنده مدرسه ای وچه

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar